«حکم مکنید»
20 فوریه 2024اتحاد نژاد بشر
27 فوریه 2024موعظه جهت متقاعد ساختن
شبانان بطور الهی فراخوانده شدهاند تا کلام خدا را موعظه کنند و میبایست این کار را بطور متقاعد کنندهای انجام دهند، دقیقاً همانطور که پولس در اعمال 18: 4 انجام داد: «و هر سبت در کنیسه مکالمه کرده، یهودیان و یونانیان را مجاب میساخت.» واعظان باید در پی متقاعد کردن شنوندگان خود باشند که نه تنها کلام خدا را بشنوند و دریافت کنند بلکه آن را به کار ببرند. متأسفانه همانطور که مایکل جی کروگر مشاهده نمود، متقاعد کردن «امر مهمی است که در اغلب موعظات گم شده است.» هدف من از ارائهی این سه تفکر درمورد موعظهی متقاعد کننده این است که شبانان همکارم را به موعظات متقاعد کنندهتر تشویق کنم.
قدرت روح
موعظهی متقاعد کننده بر اساس اعتماد به قدرت روح القدس برای تبدیل گناهکاران است. همانطور که هر یکشنبه پشت منبر میایستید، به یاد داشته باشید که در حال موعظه برای جماعتی هستید که هم گوسفندان و هم بزها در آن هستند. در کلیسای محلی هم ایمانداران حضور دارند و هم بیایمانان. کلیساها بطور کامل خالص نیستند. هم ایمانداران و هم بیایمانان به انجیل نیاز دارند: ایمانداران برای نجات و بیایمانان برای تقدیس خود.
موعظه برای بیایمانان مانند صحبت کردن برای مردههاست. این تصویر را میتوان در حزقیال 37 مشاهده کرد، وقتی که خدا نبی خود را فرستاد تا بر استخوانهای خشکیده نبوت کند، استخوانهایی که سمبل شرایط روحانی «تمامی خاندان اسرائیل» بودند (حزقیال 37: ۱۱). فرزندان اسرائیل مانند این استخوانهای خشکیده، از نظر روحانی مُـرده بودند. خدا به اسرائیل فرمود به آنها بگوید: «ای استخوانهای خشک کلام خداوند را بشنوید!» (حزقیال 37: ۴). وقتی این استخوانها در حقیقت مُرده هستند، چطور میتوانید آنها را متقاعد کنید کلام خدا را بشنوند؟ در اینجاست که نیاز دارید کاملاً به قدرت فراطبیعی روحالقدس متقاعد شوید تا گناهکارانی که در روح مُـردهاند را به همراه مسیح زنده کند (افسسیان 2: 5).
بنابراین با اعتماد کامل به توانایی خدا برای نجات حتی کسانی که فکر میکنید از نظر انسانی غیرممکن است، موعظه کنید. با این اعتماد، اعضای ایماندار کلیسای خود را متقاعد کنید که از اعلام انجیل و دعا برای نجات عزیزان و دوستان بیایمان خود، تسلیم نشوند.
حاکمیت الهی و مسئولیت انسانی
موعظهی متقاعد کننده هم حاکمیت الهی و هم مسئولیت انسانی را دربرمیگیرد. دعوت بیایمانان به توبه از گناهانشان و ایمان آوردن به عیسای مسیح ممکن است غیرمنطقی به نظر برسد. از همهی اینها گذشته، تا زمانی که خدا جانهای مُـرده را زنده نکند، آنها نمیتوانند توبه کنند و ایمان بیاورند بنابراین به نظر میرسد منطقیتر است قبل از اینکه آنها را به توبه و ایمان دعوت کنیم، ابتدا خدا قلبهای آنها را به روی انجیل باز کند. در حالیکه به نظر ما این منطقیتر است اما الگوی کتابمقدس نیست. برای مثال، خدا به حزقیال فرمان داد، قبل از آنکه قوم اسرائیل را احیا کند، او کلام خدا را به آنها اعلام کند. حزقیال نبی گفت: «پس چنانکه مرا امر فرمود، نبوت نمودم. وروح به آنها داخل شد و آنها زنده گشته...» (حزقیال 37: 10). اینجا در مییابیم که خدا چطور معمولاً از اعلام کلام خدا در احیای گناهکاران استفاده میکند. در حالیکه بیایمانان در روح مُـردهاند -بنابراین قادر نیستند خودشان به خودیِ خود ایمان بیاورند- با این حال به ناچار وظیفه دارند برای نجات خودشان، ایمان بیاورند. پیغام انجیل واضح است: به عیسای مسیح ایمان بیاور و نجات خواهی یافت (اعمال 16: 31). هیچکس نمیتواند انتظار نجات داشته باشد مگر آنکه ایمان بیاورد. در حقیقت همانطور که به شبانان فرمان داده شده انجیل را موعظه کنند، به بیایمانان نیز فرمان داده شده به انجیل ایمان بیاورند.
بنابراین موعظهی متقاعد کننده از اعلام آزادانهی انجیل و ترغیب بیایمانان به توبه و ایمان دریغ نمیکند. از سوی دیگر، موعظهی هایپر کالوینیستی استدلال میکند، از آنجایی که بیایمانان قادر نیستند ایمان بیاورند زیرا در گناهان خود مُـردهاند، پس وظیفهای هم ندارند برای نجات به عیسی مسیح ایمان بیاورند. به همین روی این درخواست از آنها که از طریق ایمان نزد عیسی بیایند، نه تنها غیرمنطقی بلکه غیر کتابمقدسی است.
در مقابل، موعظهی متقاعد کننده هم شامل حاکمیت الهی و هم شامل مسئولیت انسانی است -منظور این است مادامیکه خدا به ما ایمان نبخشد، نمیتوانیم ایمان بیاوریم، با این حال مسئولیت داریم ایمان بیاوریم. روحالقدس، متقاعد کنندهی غایی ماست، با این حال واعظان خوانده شدهاند که متقاعد کننده باشند. اکنون ممکن است بپرسید موعظهی متقاعدکننده چطور این دو را آشتی میدهد؟ چارلز اسپورجن با اشاره به این موضوع میگوید:
«اگر از من بخواهید این دو را با هم آشتی دهم، پاسخ خواهم داد: آنها به هیچ مصالحهای نیاز ندارند؛ من هرگز سعی نکردم آنها را با خودم آشتی دهم زیرا هرگز نتوانستم اختلافی ببینم... هر دوی آنها درست هستند. هیچ حقیقتی نمیتواند با حقیقت دیگر ناسازگار باشد پس کاری که باید انجام دهید این است که هر دو را باور کنید.»
قلب و ذهن
موعظهی متقاعد کننده هم فکر و هم قلب را مورد خطاب قرار میدهد و هدفش این است که شخص را تحریک کند تا دست به کار شود. در حین موعظه سعی کنید موعظههایی را ارائه دهید که نه تنها ذهن شنوندگانتان را آگاهی میبخشد بلکه قلبهای آنان را لمس کند و دستهای آنها را برای انجام آنچه موعظه شده است، به حرکت درآورد.
متأسفانه برخی از شبانان طوری موعظه میکنند که گویی اخبار را گزارش میدهند و یا سخنرانی میکنند یعنی فقط به انتقال اطلاعات فکر میکنند. از یک خادم شنیدم که میگفت «دعوت من به عنوان یک واعظ فقط تعلیم حقیقت خداست و کاربرد این حقیقت کار من نیست بلکه کار روحالقدس است.» اما همانطور که دِرِک توماس استدلال کرده است: «موعظه، تعلیم و کاربرد است. پیشنهاد اینکه موعظه کاربردی باشد، اغراق قضیه است، اما اگر در موعظه جزء "حال چه باید کرد؟" وجود نداشته باشد، پس چیزی کمتر از موعظه است.» برای اینکه یک شبان بطور متقاعد کنندهای موعظه کند، باید اعضای کلیسا را به خوبی بشناسد تا بتواند بطور مؤثری به چالشها و نیازهای روحانی آنها رسیدگی کند.
این مقاله در مجله تیبلتاک منتشر شده است.