
چگونه ادبیات حکمت را مطالعه کنیم؟
29 جولای 2025چگونه نوشتههای انبیا را مطالعه کنیم؟

کتب انبیا دشوار هستند. بخشی از این دشواری به این دلیل است که خدا خود را در خوابها و رؤیاها بر آنان آشکار ساخت. تنها با موسی بود که خدا رو در رو سخن گفت (اعداد ۱۲: ۶–۸). انبیا بزرگ شامل اشعیا، ارمیا، حزقیال و دانیال هستند. انبیای صغیر شامل هوشع، یوئیل، عاموس، عوبدیا، یونان، میکاه، ناحوم، حبقوق، صفنیا، حجایی، زکریا و ملاکی هستند. در اینجا چند نکته وجود دارد که به شما کمک میکند کتب انبیا را بخوانید و درک کنید.
۱. بستر و زمینهی آن را بررسی کنید.
اولین قدم این است که تا حد امکان دربارهی واقعهی تاریخی، وضعیت اجتماعی و نبیای که در حال خواندن دربارهی او هستید، اطلاعات کسب کنید. یک کتابمقدس مطالعاتی خوب، مانند Reformation Study Bible، میتواند در این زمینه کمککننده باشد.
۲. نقش انبیا را بهعنوان وکلای عهد خدا درک کنید.
دومین نکته این است که درک کنید انبیا اساساً وکلای عهد خدا بودند. اگرچه آنها دربارهی بخشهای زیادی از عهد سخن میگفتند - برای مثال، مقدمه و پیشگفتار تاریخی («من یَهْوِه خدای تو هستم که تو را از سرزمین مصر بیرون آوردم»)، و اغلب مردم را به مسئولیتشان در انجام فرمانهای خدا (یعنی «شرایط») یادآوری میکردند - هدف اصلی آنها ابلاغ ضمانتهای عهد بود. در زبان عامیانهی امروز، ما تمایل داریم ضمانتها را تنها منفی ببینیم (برای مثال، «تحریمهای اقتصادی»). اما در کلام خدا، ضمانتها میتوانند مثبت یا منفی باشند. به عبارت دیگر، برکتها برای اطاعت، و لعنتها یا مجازاتها برای نافرمانی. مانند وکلای خوب، انبیا دعواهای خود را علیه پادشاه و/یا مردم تنظیم میکردند و به آنها موعظه میکردند که چگونه در عمل به استانداردهای خدا شکست خوردهاند.
۳. با اصطلاحات نبوی آشنا شوید.
اصطلاح نبوی جنبهی مهمی از نحوهی سخن گفتن انبیا در مورد واقعیتهای آینده است. در اینجا، تز اصلی این است که انبیا، که پیوسته در مورد حفظ و تنظیمات مربوط به اسرائیل و قبایل، سرزمینشان و معبدشان صحبت میکنند، بسیار اوقات در حال توصیف واقعیتهای عهد جدیدی هستند که هنوز باید فرا رسند. بنابراین، خواننده باید دائماً این سؤالات را بپرسد: «آیا مسائلی که نبی در زمان معاصر خود دربارهی آنها صحبت میکند، همان چیزی است که واقعاً به آن میپردازد؟ یا آیا او از واقعیتهای آینده سخن میگوید؟» بنابراین، اصطلاح نبوی، آن شیوهی بیانی است که به وسیلهی آن انبیای عهدعتیق از پیکربندی نمونهوار امور اسرائیل استفاده میکنند تا واقعیتهای مسیحایی عصر عهد جدید را به تصویر بکشند. این طبیعت اصطلاح نبوی است، و اگر آن را تشخیص ندهیم، آنگاه انبیا را اشتباه درک خواهیم کرد.
این همان چیزی است که پولس به خوبی میدانست، حتی در دفاعیهاش در برابر اگریپا (اعمال ۲۶: ۱۹–۲۹). پولس به انبیا استناد میکند که آنها دربارهی مسیح و مأموریت پولس به امتها سخن میگویند. زبان انبیا، نوع اصطلاح مجازی که در آن خود را بیان میکنند، (بهویژه برای ایمانداران عهد جدید) جداسازی اصطلاح بیرونی از واقعیت وعدههای عهد جدید را ایجاب میکند.
بهطور خلاصه، در اصطلاح نبوی، انبیا اغلب عهد جدید را با استفاده از اصطلاحات مربوط به نهادهای عهد عتیق توصیف میکنند. زبان نبوت، تصاویر و تمثیلهایی که انبیا به کار میبرند، و اصطلاحاتی که در توصیفات خود استفاده میکنند، اغلب برای به تصویر کشیدن آنچه در عیسی مسیح و برای تمام بشریت رخ خواهد داد، به کار میروند. این امر مهم میشود، برای مثال، در توصیفات مربوط به تبعید و پراکندگی، گردآوری قبایل، بازگشت به سرزمین، و شکلی که لعنتها به خود میگیرند. اگرچه انبیا با همهدانی در مورد آینده سخن نمیگویند، اما اغلب از قطعیت آمدن خدا در عیسی مسیح، عهد جدید، و حتی آمدن دوم خداوند ما سخن میگویند، بدون اینکه تمام اجزا را از یکدیگر متمایز کنند. با این حال، هنوز یک وحدت یکپارچه در مراحل مختلفی که تحت الهام روحالقدس دربارهی آنها سخن میگویند، وجود دارد.
برای مثال، هنگامی که یوئیل دربارهی فیض روحالقدس و تصاویر روز عظیم و وحشتناک خداوند سخن میگوید، او فقط به مخاطبان اصلی خود سخن نمیگفت (یوئیل ۲: ۲۸–۳۲). یوئیل ۲ در اعمال رسولان در پنطیکاست نقل شده است (اعمال ۲: ۱۷–۲۱). همان تصاویر بیانشده در اعمال ۲: ۲۸–۳۲ نیز در مصلوب شدن مسیح مشهود است. حتی میتوان بهطور مشروع استدلال کرد که نبوت یوئیل در آمدن دوم خداوند ما به نهایت بیان خود میرسد. بنابراین، اگرچه یوئیل یک قصد واحد داشت، اما سخنان او مراجع بسیاری (یعنی «نقاط فرود») در سراسر تاریخ نجات پیدا میکند. به همین دلیل است که این بخش دربارهی فیض روحالقدس یکی از محبوبترین بخشها برای جان کلوین بود تا نحوهی کارکرد اصطلاح نبوی را توضیح دهد.
۴. به دنبال راههایی باشید که کلام خدا در عهدجدید، انبیا را نقلقول میکند، به آنها اشاره میکند یا از آنها الهام میگیرد.
چهارم، و در نهایت، ازآنجاییکه مسیح به شاگردانش در راه عمواس گفت که همهی کلام خدا دربارهی او و خدمتش (یا بهطور گستردهتر، بدن او، که کلیساست) سخن میگوید، ما باید همیشه به دنبال راههایی باشیم که کلام خدا در عهدجدید، انبیا را نقلقول میکند، به آنها اشاره میکند یا از آنها الهام میگیرد. برای مثال، پطرس (که شاهد دگرگونی بود) دریافت که بخش بنیادی در تثنیه ۱۸: ۱۵–۱۹، که دربارهی موسی بهعنوان نبی نمونهای برای تمام انبیای بعدی سخن میگوید، سرانجام در مسیح بهعنوان نبی نهایی به کمال رسید (رجوع کنید به اعمال ۳: ۱۷–۲۶). این تفسیر بیشتر توسط نویسندهی کتاب عبرانیان تأیید میشود، که درک کرد موسی بهعنوان خادمی وفادار بر خانهی خود (عهد عتیق) بود، اما مسیح بهعنوان پسری وفادار بر خانهی خود است؛ یعنی عهد جدید. علاوه بر این، خدا سازندهی کل خانه، قدیم و جدید، است (عبرانیان ۳: ۱–۶).
