۳ نکته‌ای که باید در مورد یونس بدانید - خدمات لیگونیر
۳ نکته‌ای که باید در مورد یهودا بدانید
11 مارس 2025
۳ نکته‌ای که باید در مورد یهودا بدانید
11 مارس 2025

۳ نکته‌ای که باید در مورد یونس بدانید

ماجرای یونس یکی از آشناترین داستان‌های کتاب‌مقدّس است. اگر از هر کودکی در کلیسا درباره‌ی آن بپرسید، پاسخ روشنی خواهید گرفت. اما اگر همین سؤال را درباره‌ی سایر انبیای صغیر، مانند حبقوق، بپرسید، احتمال دریافت پاسخ کمتر خواهد بود. با این حال، اگرچه کتاب یونس به‌یادماندنی است، اما لزوماً به درستی درک نشده است. نبی نافرمان و ماهی بزرگ، نقطه‌ی تمرکز اصلی داستان نیستند. بلکه این کتاب—که با یک پرسش پایان می‌یابد—ما را دعوت می‌کند تا درباره‌ی معنای زندگی خود در پرتو جلال و فیض خدا تأمل کنیم.

۱. داستان یونس درسی است درباره‌ی پیروی مطیعانه از خدا
یونس نمونه‌ای است از چگونگی نافرمانی از خدایی که باید از او اطاعت کرد. این کتاب، خداوند را به‌عنوان حاکم مطلق معرفی می‌کند. او پیشنهاد نمی‌دهد، بلکه فرمان می‌دهد. حتی دریانوردان غیراسرائیلی نیز قدرت مطلق خدا را تصدیق کرده و گفتند: «ای خداوند، هر آنچه را که اراده فرمودی، انجام دادی» (یونس ۱: ۱۴). خدا قاطعانه عمل می‌کند؛ «باد عظیمی را بر دریا افکند» (یونس ۱: ۴)، «ماهی بزرگی را معیّن فرمود» (یونس ۱: ۱۷). داستان کاملاً تحت کنترل خدا است.

فرمان‌های خدا واضح‌اند. او با دستوری ساده به یونس می‌فرماید: «برخیز»، «برو»، «ندا بده». یونس نافرمانی نکرد زیرا اطلاعات کافی نداشت، عجله داشت، یا تحت فشار خارجی بود، بلکه به سادگی نمی‌خواست اطاعت کند، و سرپیچی او موجب مصیبت شد. ما نیز با سرکشی خود، برکت خدا را رد می‌کنیم و مجازات او را به‌سوی خود فرا می‌خوانیم.

اما در حالی که اطاعت، نشانه‌ای از ایمان واقعی است، تسلیم شدن باید از قلبی سرشار از محبت به خدا سرچشمه بگیرد. یونس به اعتبار مذهبی خود می‌بالید و سخنان الهیاتی درستی بر زبان می‌آورد، اما ترس او از خدا صادقانه نبود (یونس ۱: ۹). در قلب خود و با اعمالش، او از حضور خداوند فرار می‌کرد (یونس ۱: ۳‐۱۰). یونس از لحاظ روحانی بیمار بود. از دعای به‌ظاهر پارسایانه اما خودستایانه‌ی او در شکم ماهی تا خشم کودکانه‌اش در پایان کتاب، یونس به همان تغییر قلبی نیاز داشت که احیای نینوا را رقم زد.

اطاعت بادها، امواج، گیاهان، حیوانات، و حتی غیرمؤمنان، در تضاد کامل با نافرمانی این نبی است. این داستان، هشداری برای ماست.

۲. یونس یک راهنمای مأموریتی است
این نکته هم بدیهی و هم شگفت‌آور است. داستان یونس درباره‌ی مأموریت خدا است. دلیل فرستادن یونس به نینوا، ترحم خدا به گمشدگان بود تا آنان را از خشم آینده‌اش آگاه سازد (یونس ۴: ۲، ۱۱). اما به‌نظر می‌رسد که خدا مبلّغ اشتباهی را انتخاب کرده بود! تقریباً هیچ‌چیز در یونس نمونه‌ای از یک مأمور الهی نیست—اما به‌نظر می‌رسد که همین نکته، محور داستان است. بی‌میلی یونس در انجام مأموریت، باید خوانندگان کتاب او را به این درک می‌رساند که «نور برای امت‌ها» به‌سختی قابل مشاهده بود (اشعیا ۴۹: ۶). کسانی از ما که رحمت خدا را چشیده‌ایم، باید مشتاق باشیم که این پیام را با دیگران به اشتراک بگذاریم.

مهم‌تر از همه، شکست یونس ثابت می‌کند که او قهرمان مأموریت نیست؛ بلکه خدا هست. بی‌میلی یونس در بشارت، اسرائیل را آماده کرد تا انتظار نبی بزرگ‌تری را داشته باشد که با میل و رغبت «گمشدگان را بجوید و نجات بخشد» (لوقا ۱۹: ۱۰). تنها مسیح می‌تواند وعده‌ی خدا را برای برکت دادن «همه‌ی خانواده‌های زمین» تحقق بخشد (پیدایش ۱۲: ۳). احیای نینوا، مقدمه‌ای بر پنطیکاست و رهایی امّت‌ها از چنگال شیطان بود.

به خاطر عطیه‌ی وصف‌ناپذیر خدا در مسیح، روزی «ده‌ها هزار بار ده هزار و هزاران هزار» نجات‌یافته، در وصف ارزش بی‌همتای بره‌ای که ذبح شد، سرود خواهند خواند (مکاشفه ۵: ۱۱‐۱۲). حقیقتاً «نجات از آنِ خداوند است» (یونس ۲: ۹).

یونس قلب پرمحبت خدا را نسبت به گمشدگان آشکار می‌کند. اما این را نه به‌خاطر فضیلت خود، بلکه به‌عنوان نمادی از مسیح انجام می‌دهد. به یونس توجه کنید، نه به این دلیل که او الگویی از خداپرستی است، بلکه به این دلیل که ما، مانند او، به مسیحی نیاز داریم که او را به تصویر می‌کشد.

۳. یونس تصویری از مسیح است
وقتی مخالفان از عیسی نشانه‌ای خواستند تا هویت خود را اثبات کند، او نسل خود را به یونس ارجاع داد (متی ۱۲: ۳۹). عیسی نقطه‌ی محوری داستان یونس را به‌عنوان تصویری از مرگ و رستاخیز خود تفسیر کرد.

یونس به‌طور نمادین مرد، زیرا ملوانان معتقد بودند که با پرتاب او به دریا، او را قربانی می‌کنند (یونس ۱: ۱۴). او نباید از «طوفان سهمگینی» که کشتی را تهدید به شکستن می‌کرد یا اقامت سه‌روزه‌اش در شکم ماهی جان سالم به‌در می‌برد (یونس ۱: ۴). ماهی، قبر آبی یونس بود. بیرون آمدن او از شکم ماهی، نمادی از تولد جدید او شد.

یونس قدیمی—کسی که از غیریهودیان متنفر بود و راحت‌طلبی خودخواهانه را می‌خواست—نماد «خود کهنه» است (افسسیان ۴: ۲۲). یونس جدید—که همچنان ناقص بود—نماد «خود جدید» است (افسسیان ۴: ۲۳‐۲۴). عیسی نیز خواهد مرد و برخواهد خاست. اتحاد با او، تنها راهی است که ما را به مخلوقات جدید تبدیل می‌کند و به پاداش خدا وارد می‌سازد (رومیان ۶: ۸).

مرگ و رستاخیز نمادین یونس، پیام توبه‌ی او به نینوا را نیز معتبر ساخت. ما حتی کمتر از نینویان بهانه‌ای برای عدم پاسخگویی به انجیل عیسی داریم:

«مردان نینوا در روز داوری با این نسل بر خواهند خاست و آن را محکوم خواهند کرد، زیرا آنان از موعظه‌ی یونس توبه کردند، و اینک، کسی بزرگ‌تر از یونس در اینجاست» (لوقا ۱۱: ۳۲).

یونس درباره‌ی عیسی است (لوقا ۲۴: ۴۴‐۴۷). تنها در مسیح است که ما اطاعت لازم برای ایستادن در حضور خدا را می‌یابیم و در اوست که کمک می‌یابیم تا راه خداپسندانه‌ی خود را آغاز کنیم. در او، محبت خدا را تجربه می‌کنیم که به‌تنهایی می‌تواند ما را به محبت دیگران برانگیزد.

 

این مقاله بخشی از مجموعه «هر کتاب از کتاب‌مقدس: ۳ نکته‌ای که باید بدانید» است.


این مقاله در وب‌سایت لیگونیر منتشر شده است.

ویلیام بوکستین
ویلیام بوکستین
کشیش ویلیام بوکستین، کشیش کلیسای مشارکت عمانوئیل در کالامازو، میشیگان است. او نویسنده یا ‌نویسنده‌ی مشترک بسیاری از کتاب‌ها است، از جمله «آینده‌ی همه چیز»، «جلال فیض»، و «تمجید و لذت بردن از خدا: ۵۲ مراقبه از طریق پرسش و پاسخ‌های کوتاه وست‌مینستر».