تفسیر کتاب‌مقدّس چیست؟ - خدمات لیگونیر
چگونه روایت‌های تاریخی را مطالعه کنیم؟
7 آگوست 2025
چگونه اناجیل را مطالعه کنیم؟
14 آگوست 2025
چگونه روایت‌های تاریخی را مطالعه کنیم؟
7 آگوست 2025
چگونه اناجیل را مطالعه کنیم؟
14 آگوست 2025

تفسیر کتاب‌مقدّس چیست؟

در روزگار ما بسیار شنیده می‌شود که هیچ دیدگاه یا نظری نباید بر دیگری برتری داشته باشد، هیچ‌کس مالک انحصاری حقیقت نیست و همه‌چیز در نهایت به برداشت شخصی وابسته است. این طرز فکر حتی به کتاب‌مقدّس نیز سرایت کرده است، تا جایی که معنای آن گویی کاملاً سیال و بی‌حد‌و‌مرز شده است. سنت اصلاح‌شده این نگرش را قاطعانه رد می‌کند، زیرا کتاب‌مقدّس کلام خدای زنده است و او به چگونگی خوانده شدن کلامش اهمیت می‌دهد. بنابراین، کتاب‌مقدّس باید همان‌گونه که خدا مقرر کرده است، خوانده شود.

تفسیر و فهم متون کتاب‌مقدّس بخشی بنیادین از حیات ایمانی کلیساست. تفسیر ارتباطی تنگاتنگ با «هرمنوتیک» دارد؛ هرمنوتیک اصول و قواعدی را بررسی می‌کند که بر اساس آن‌ها به کتاب‌مقدّس نزدیک می‌شویم و آن را تفسیر می‌کنیم، و تفسیر در حقیقت، به‌کارگیری همین اصول بر یک متن خاص است. آنچه در ادامه می‌آید، اصول بنیادین تفسیر کتاب‌مقدّس از منظر سنت اصلاح‌شده است.

۱. تفسیر کتاب‌مقدّس با فروتنی

کتاب‌مقدّس کتابی عادی نیست؛ این کتاب یگانه، کلام بی‌خطا و الهام‌شده‌ی خداست، تنها معیار مطلق برای ایمان و عمل. پس هنگام خواندن آن، در جست‌وجوی پیام خدای زنده هستیم. همه‌ی مراجع دیگر—حتی آن‌هایی که می‌گویند روش درست تفسیر را به ما می‌آموزند—زیر‌دست و تابع کتاب‌مقدّس‌اند. ما در پی فهم مقصود نویسندگان انسانی هستیم، اما در نهایت، می‌خواهیم اراده و مقصود نویسنده‌ی الهی را دریابیم.

این یعنی باید خود را زیر اقتدار کتاب‌مقدّس قرار دهیم، نه بالاتر از آن. وقتی با متنی روبه‌رو می‌شویم که معنای ظاهری‌اش برای ما ناخوشایند است، نباید بکوشیم آن را توجیه یا نادیده بگیریم. برای نمونه، در یوحنا ۶، عیسی از اولویت فیض برگزیننده‌ی خدا در ایمان آوردن سخن می‌گوید. بسیاری این تعلیم را سخت یافته و از او روی‌گردان شدند (یوحنا ۶: ۶۶). امروز نیز بعضی می‌کوشند تعالیم کتاب‌مقدّس درباره‌ی برگزیدگی را نادیده بگیرند. اما ما فراخوانده شده‌ایم تا آنچه کتاب‌مقدّس می‌گوید، همان‌گونه که هست بپذیریم و تسلیم آن شویم، نه آن‌گونه که مایل هستیم باشد.

۲. تفسیر کتاب‌مقدّس با وفاداری

تفسیر وفادارانه یعنی خواندن متن همان‌طور که باید خوانده شود. این کار مستلزم توجه به ژانر ادبی، ابزارهای بلاغی، و بستر تاریخی و ادبی متن است و باید معنای واژگان را در زمان نگارش در نظر گرفت. این روش که «تفسیر تاریخی‌ـ‌دستوری» نامیده می‌شود، با تمرکز بر کلمات و معنای آن‌ها در متن، قصد نویسنده را آشکار می‌سازد.

خواندن وفادارانه با پرسش‌های کلیدی آغاز می‌شود: نویسنده کیست؟ در چه شرایطی می‌نوشت؟ هدفش چه بود؟ ژانر متن چیست؟ پاسخ برخی از این پرسش‌ها در خود متن نهفته است، اما گاهی منابعی چون تفسیرها یا فرهنگ‌نامه‌های کتاب‌مقدّس مفید خواهند بود.

واژگان اغلب دامنه‌ی معنایی گسترده‌ای دارند، و این بستر متن است که معنای مقصود را مشخص می‌کند (برای نمونه، به کاربردهای متفاوت واژه‌ی «جهان» در عهدجدید توجه کنید: متی ۴: ۸؛ ۱۳: ۲۲؛ ۲۵: ۳۴؛ مرقس ۴: ۱۹؛ لوقا ۲: ۱؛ یوحنا ۱: ۲۹؛ ۳: ۱۶؛ اعمال ۱۷: ۶؛ رومیان ۳: ۶؛ غلاطیان ۶: ۱۴؛ افسسیان ۲: ۲). همچنین واژه‌هایی چون «پس»، «بلکه»، «اما» یا «به‌جای» مسیر فکری نویسنده را نشان می‌دهند و دستور زبان متن نیز می‌تواند بر تأکیدات خاصی دلالت داشته باشد (مانند لوقا ۱۲: ۵).

شناخت ژانر نیز کمک می‌کند مقصود نویسنده را دریابیم. شعر، نبوت، ادبیات آخرالزمانی، یا روایت تاریخی هر یک قواعد خاصی دارند که بر نحوه‌ی درک متن اثر می‌گذارند. مثلاً شعر غالباً از تصاویر و استعارات بهره می‌گیرد که فراتر از معنای تحت‌اللفظی اشاره دارند. در ادبیات آخرالزمانی هم وضع به همین صورت است.

این بررسی‌ها ما را به معنای متن در زمان نگارش می‌رساند و از آنجا می‌توانیم معنای امروزین آن را دریابیم—به‌ویژه در پرتو آمدن مسیح. اکنون که او آمده است، چگونه باید این فرمان را بفهمیم یا این روایت را بخوانیم؟ آیا باید وعده‌ای را ایمان بیاوریم، فرمانی را اطاعت کنیم، هشداری را جدی بگیریم، حقیقتی را بشناسیم یا تسلی‌ای را بپذیریم؟

۳. تفسیر کتاب‌مقدّس با مسئولیت‌پذیری

از آنجا که خدا نویسنده‌ی نهایی کتاب‌مقدّس است، تفسیر قطعی را خود او ارائه می‌دهد. به همین دلیل «کتاب‌مقدّس خودْ کتاب‌مقدّس را تفسیر می‌کند». اعتراف ایمان وست‌مینستر می‌گوید: «قانون بی‌خطای تفسیر کتاب‌مقدّس، خود کتاب‌مقدّس است: بنابراین، هرگاه پرسشی درباره‌ی معنای حقیقی و کامل هر بخشی از کتاب‌مقدّس پیش آید (که چندگانه نیست، بلکه یکی است)، باید با مراجعه به بخش‌های دیگری که واضح‌تر سخن می‌گویند، جست‌وجو و شناخته شود» (۱.۹).

گاهی لازم است به بخش‌های دیگر رجوع کنیم تا بر آیات دشوار نور بیفشانیم. تفسیر قطعی نه از سنت یا رهبران کلیسا و نه از سلیقه‌ی شخصی، بلکه از خود کتاب‌مقدّس برمی‌آید.

بیانیه‌ی وست‌مینستر همچنین یادآور می‌شود که «با استفاده‌ی درست از وسایل عادی» می‌توان پیام کتاب‌مقدّس را کشف کرد (۱.۷). این یعنی باید آن را مانند هر متن دیگری، با قواعد معمول دستور زبان و قرائن، اما با جدیت و احترام بخوانیم—نه به عنوان نقطه‌ی شروعی برای خیال‌پردازی یا تفسیر تمثیلی بی‌ضابطه.

هدف نهایی این است که دریابیم کتاب‌مقدّس درباره‌ی اینکه خدا کیست و در مسیح برای ما چه کرده است، چه می‌گوید. هر متن سرشار از کاربرد برای زندگی ماست، اما این کاربردها باید از اتحاد ما با مسیح سرچشمه بگیرند. وعده‌ی زندگی آسان و رفاه بی‌قیدوشرط به ما داده نشده است. برای نمونه، در ارمیا ۲۹: ۱۱، خدا نخست به اسرائیلیان تبعیدی در بابل امید برکت داد. اما مسیح، پسر کامل و اسرائیل حقیقی، همه‌ی وعده‌های خدا را به ارث برد و شایسته‌ی تمام پاداش‌های او شد؛ و ما، به‌واسطه‌ی اتحاد با او، از برکات بی‌شمار بهره‌مند می‌شویم (افسسیان ۱: ۳–۱۱). این است خبر خوش، و این پیام در سراسر کتاب‌مقدّس می‌درخشد.

 

این مقاله بخشی از مجموعه «علم تفسیر کتاب‌مقدّس» است.

این مقاله در وب‌سایت لیگونیر منتشر شده است.
دیوید بی. گارنر
دیوید بی. گارنر
دکتر دیوید بی. گارنر، معاون و استادیار الهیات سیتماتیک در دانشگاه الهیات وست‌مینستر در فیلادلفیا بوده و از رهبران کلیسای پرزبیتری در آمریکا می‌باشد. او نویسنده‌ی کتاب ‌Sons in the Son and How Can I Know for Sure? است.