درس ۵: موضوع اصلی در غلاطیان

مجدداً خوش اومدید. این درس پنجُمه و ما در باب سومِ غلاطیان ۳: ۱-۱۴ هستیم؛ در بخش اصلی، در مهم‌ترین بخش غلاطیان هستیم. سؤال آیه‌ی دوم، «فقط این را می‌خواهم از شما بفهمم که روح را از اعمال شریعت یافته‌اید یا از خبر ایمان؟» آیا از شریعته یا از ایمان؟

جالبه که پولس این‌طوری درباره‌ی دریافت روح صحبت می‌کُنه. او بعداً در غلاطیان اینو درباره‌ی مفاهیم مسیحی شدن و سکونت روح‌القدس در ما و خدمت روح‌القدس در ایمان آوردن، تولد تازه، تقدیس، رشد و فیض ما گسترش می‌ده. اما اینجا هنوز در ابتدای مطالبمون درباره‌ی عادل‌شمردگی به‌وسیله‌ی ایمان هستیم.

ما چطوری رابطه‌ی درستی با خدا خواهیم داشت؟ آیا از طریق اطاعت از شریعته؟ آیا از طریق اعمال شریعته؟ پس باید فقط برای چند دقیقه در اینجا، یه مناظره‌ی بسیار مدرنی رو که واقعاً ادراک انسان‌ها رو درباره‌ی پولس رسول، به‌شکل خوب یا بد تغییر داد، معرفی کنیم؛ به نظر من، به‌شکل ‌بدی تغییر داد، نه خوب.

و اون اصطلاحِ «اعمال شریعته». این اصطلاح چهار یا پنج مرتبه در نگارشات پولس دیده می‌شه. اصطلاحِ «اعمال شریعت» چه مفهومی داره؟ برای عده‌ای، در چیزی که گاهی دیدگاه جدید درباره‌ی پولس می‌نامیم، «اعمال شریعت»، یه مرجع بسیار مشخص درباره‌ی چیزیه که می‌تونیم مشخصه‌های ظاهری یهودی بنامیم، همچون ختنه و شریعت غذا، اطاعت آیینی در پیروی از چیزهایی که ضرورتاً ماهیت یهودی دارند؛ و اینکه انجیل درباره‌ی یهودیت نیست، بلکه درباره‌ی شکستن این مرزهاست. پس انجیل درباره‌ی مشارکت غیریهودیان در داخل قلمرو خودشه.

تا زمانی که این اجرا می‌شه، کاملاً منصفانه‌اَس و انجیل واقعاً غیریهودیان رو دخیل می‌کُنه، اما این دیدگاه اعمال شریعت، به این سؤال جواب نمی‌ده، «من چطوری رابطه‌ی درستی با خدا داشته باشم؟» این مشخصه‌های ظاهری، به‌عنوان ابزاری تلقی می‌شدند که به وسیله آنها می‌تونم در نزد خداوند ادعای شایستگی کنم و اعمال شریعت شاملِ نظر من در مورد اعمالَمه و بنابراین به‌نوعی، شایسته‌ی لطف خدا هستم، ماهیت طبیعی همه‌ی ما اینه که فکر کنیم خودمون می‌تونیم اطاعت لازم رو داشته باشیم و تعادل رو برای دریافت لطف برقرار کنیم و مورد تأیید خدا باشیم.

خُب، پولس این سؤال رو می‌پرسه، «شما چطوری مسیحی شُدید؟» چطوری وارد رابطه‌ی درست با خدا شُدید؟ آیا روح رو با اعمال شریعت یافتید؟ آیا روح رو درنتیجه‌ی پیرویتون، اطاعتتون از احکام شریعت یافتید، چه آن اطلاعت از احکام شریعت اخلاقی باشه و یا مشخصه‌های ظاهری خاص مثلِ ختنه شدن یا اطاعت از قوانین مربوط به خوراک؟ البته جوابش اینه که «نه. این‌طوری عادل شمرده نشدیم.» «آیا روح را از اعمال شریعت یافته‌اید یا از خبر ایمان؟» شما پیغام رو شنیدید. انجیل رو شنیدید و ایمان آوردید.

خُب، البته همه‌ی این‌ها در یه زمینه‌ی خیلی خاص از مباحثه‌ی پولس با یهودیان دیگه‌اَس، مسیحیان یهودی؛ اما در اصل یهودی و از قوم یهود هستند؛ و البته ابراهیم برای اون‌ها، تصویر پدر ارشد بود. پس در آیات 6 تا 9، تا دقایقی دیگه به پنج آیه‌ی اول برمی‌گردیم، اما در آیات 6 تا 9، پولس این سؤال رو می‌پرسه، «این روایت، این داستان نجات چطوری شروع می‌شه؟»

داستان انجیل از کجا شروع می‌شه؟ آیا با عیسی شروع می‌شه؟ آیا در پنطیکاست شروع می‌شه؟ آیا با پولس رسول شروع می‌شه؟ و جوابش اینه، «نه، البته که نه.»

وقتی پولس در رومیان 3 و 4 درباره‌ی عادل‌شمردگی صحبت می‌کُنه، به ابراهیم و داود اشاره می‌کُنه و آیاتی رو از ابراهیم، در پیدایش 12، 15 و 17 برمی‌داره و بعد این کار رو با داود انجام می‌ده و بعضی از مزامیر داود رو برمی‌داره. پس انجیل از عهدعتیق شروع می‌شه. انجیل با پدر ما ابراهیم شروع می‌شه. حالا، به دلایل متعدد، پولس می‌خواد ابراهیم رو وارد این تصویر کُنه، چون اون‌ها یهودی هستند، اما به این دلیل هم هست که اون‌ها اصرار دارند که ختنه بِشَن. ختنه از کجا شروع می‌شه؟ خُب، با ابراهیم شروع می‌شه.

پس بیایید به ابراهیم برگردیم و از خودمون بپرسیم، «ابراهیم چطوری عادل شمرده شد؟» ابراهیم چطوری با انجیل آشنا شد؟ ابراهیم چطوری از نظر خدا عادل محسوب شد؟ پس آیه‌ی 6، «چنانکه ابراهیم به خدا ایمان آورد و برای او عدالت محسوب شد.» خُب، البته که پولس از پیدایش ۱۵: ۶ نقل‌قول می‌کُنه؛ این یکی از مهم‌ترین آیات برای یهودیان بود و به همین دلیل برای مسیحیان یهودی هم مهم بود. این ابراهیمِ پدره. کسی که در آیه‌ی 9 بِهِش اشاره می‌کُنه، «مرد ایمان». «پس آگاهید که اهل ایمان فرزندان ابراهیم هستند.»

او الگوی اولیه‌اَس. اگه می‌خواید الگوی اولیه‌ی عادل‌شمردگی رو ببینید، به ابراهیم مراجعه کنید. او اینجا از پیدایش 15 آیه‌ی 6 می‌گه، «به خداوند ایمان آورد، و او، این را برای وی عدالت محسوب کرد»؛ و این کلمه در یونانیه. کلمه‌ی محسوب کردن. این در ستونِ افزودنی‌هاست، نه در ستون بدهی‌ها، بلکه در ستون افزودنی‌هاست. عدالت خدا، عدالتی که برای ما لازمه تا به حضور خدا بِریم، این عدالتی که اعطا شده، به حساب ما واریز شده. این عدالت ابراهیم نبود. این عدالت نسبت داده شد. این عدالتی بود که به‌طور قانونی و فدرالی محسوب شد.

این زبانِ عادل‌شمردگیه. ابراهیم هنوز یه گناهکاره، اما گناهکاری که عادل شمرده شده. مارتین لوتر اونو «سیمُل یوستوس اِت پِکاتور» نامید، «هم‌زمان عادل و گناهکار.» نه‌اینکه ابراهیم به‌لحاظ اخلاقی در خودش و با اطاعتش، به معیار خاصی رسید که تعادل رو به نفع خودش ایجاد کرد.

نه، او هنوز گناهکاره. همون گناهکار بیچاره‌ای که قبلاً بود، اما خدا او رو عادل محسوب کرد و ابراهیم این عدالت رو به‌وسیله‌ی ایمان، فقط از طریق ایمان به‌دست آورد. خُب، ابراهیم به چی ایمان داشت؟ خُب، می‌دونید، او ایمان داشت، او 86 سالش بود و همسرش هم پیر شده بود. وعده‌ی یه پسر، یه وارث بِهِش داده شد. بعلاوه، او پدر امت‌های بسیار می‌شد، یه ملت بزرگ. وقتی خدا اَزَش خواست اسحاق رو روی کوه موریا قربانی کُنه، ایمان داشت که خدا او رو از مردگان بلند می‌کُنه. او مرد ایمانه. ابراهیم چی داشت؟

ایمان داشت. او ایمان داشت و این برای او عدالت محسوب شد. فقط یه راه برای نجات هست، خواه در غلاطیه یا اورشلیم در زمان تیطوس، خواه در انطاکیه به طرف شمال، در لحظه‌ی دوئِل بین پولس و پطرس. در زمان داود هم همین‌طور بود. در زمان موسی هم همین‌طور بود. در زمان ابراهیم هم همین‌طوره.

گاهی اوقات ما این سؤال رو می‌پرسیم، این‌طور نیست، «چطوری یه نفر در عهدعتیق نجات می‌یافت؟» و اگه جوابش بلافاصله نیاد، اگه سعی کنید ظرافت عقلانی رو در این لحظه به‌کار ببرید، در حالِ غرق شدن هستید. این کشتی غرق می‌شه، چون جوابش اینه که، «دقیقاً به همون شکلی که در عهد جدید نجات می‌یابند.» یکی در سایه‌اَس. دیگری در نور کامل؛ اما راه نجات، دقیقاً یکسانه، به‌وسیله‌ی ایمان به وعده‌ی خدا و فقط به‌وسیله‌ی ایمان به وعده‌ی خداست و بدون اعمال شریعت.

به‌هرحال، وقتی ابراهیم ایمان آورد، ختنه حتی وارد این تصویر نشده بود. ابراهیم پیش از اینکه ختنه بِشه، ایمان داشت. پس، با پیروی از ختنه، در نظر خدا عادل شمرده نشد. پیش از اینکه اسحاق رو ختنه کُنه، در نظر خدا عادل بود؛ و نکته‌اش همینه. او اَزَشون حمایت نمی‌کُنه.

خُب، اگه به اعمال تکیه کنیم که ما رو نجات بِده، چه اتفاقی می‌اُفته؟ بیایید همه‌چیز رو 180 درجه بچرخونیم. اگه برای نجاتمون به اعمال تکیه کنیم، چه اتفاقی می‌اُفته؟ او در آیات 10 تا 14 در مورد این موضوع صحبت می‌کُنه، «زیرا جمیع آنانی که از اعمال شریعت هستند، زیر لعنت می‌باشند.» فقط همین. نیازی نیست با جزئیات زیاد اینو استنتاج کنیم. اگه سعی کنید از شریعت اطاعت کنید، اون برمی‌گرده و به خودتون آسیب می‌زَنه.

اطاعت از شریعت، مثلِ تمساحه، یا چون من در اورلاندو هستم، مثلِ تمساح آمریکاییه. باهاش درگیر نمی‌شید. اگه یکی‌شون رو در حیاط‌تون داشته باشید، به داخل خونه می‌رید و در رو می‌بندید و از یه نفر می‌خواید که بیاد و اونو بِبَره. بیرون نمی‌رید و پس‌مونده‌ی غذاتون رو بِهِش نمی‌دید. سعی نمی‌کنید سرش رو نوازش کنید، مثلِ یه سگ یا گربه‌ی خونگی.

این حیوان وحشی، قاتله؛ و شریعت هم همین‌طوره. اگه سعی کنید مطابق شریعت زندگی کنید، اون برمی‌گرده و خودتون رو لعنت می‌کُنه. گناه لایق چیه؟ خُب، نسخه‌ی کوتاه پرسش و پاسخ‌های مسیحی 84 می‌گه، «هر گناهی لایق خشم و لعنت خداست، هم در این دنیا و هم در دنیای آینده.» به کلام پولس نگاه کنید؛ او از کتاب لاویان نقل‌قول می‌کُنه، «جمیع آنانی که بر اعمال شریعت تکیه می‌کنند، زیر لعنت می‌باشند»، آیه‌ی 10، «زیرا مکتوب است: «ملعون است هرکه ثابت نماند در تمام نوشته‌های کتاب شریعت تا آن‌ها را به‌جا آرد.»

می‌بینید، اگه با اطاعت از شریعته، پس باید همه‌اش رو انجام بِدید یا هیچ‌کدومش رو انجام ندید. باید از همه‌ی شریعت اطاعت کنید. باید از کل وسعت شریعت اطاعت کنید و باید از کل گستره و عمق شریعت اطاعت کنید. این یه حیوون وحشیه. شما رو می‌کُشه.

بعد در آیه‌ی 11 از حَبَقوق نقل‌قول می‌کُنه. «اما واضح است که هیچ‌کس در حضور خدا از شریعت عادل شمرده نمی‌شود، زیرا که ”عادل به ایمان زیست خواهد نمود.“» این یه بیانیه‌ی معروف از کتاب حَبَقوقه و پولس اینجا اَزَش استفاده می‌کُنه و در رومیان 3 و 4 هم در صحبت از عادل‌شمردگی، اَزَش استفاده می‌کُنه، «عادل به ایمان زیست خواهد نمود»، نه‌فقط در ابتدا، نه‌فقط روزی که مسیحی می‌شید، بلکه در کل زندگی‌تون. چطوری بیست سال بعد از ایمان آوردنتون، در بستر مرگتون، در نظر خدا عادل محسوب می‌شید؟ با ایمان. فقط با ایمان به مسیح، بدون اعمال شریعت.

خُب، البته یادتونه که این آیات چقدر برای مارتین لوتر در صومعه‌ی اِرفورت و بعداً در ایتالیا در روم، مهم بود؛ او افسرده بود و خودش رو تحت خشم و لعنت خدا تصور می‌کرد، روی تختش دراز کشیده بود و بارها و بارها موضوع عفو رو در روم مرور می‌کرد؟ کلیسای سِنت جان لاتِران رو یادتونه؛ پله‌هایی که با زانوهاش بالا می‌رفت و درعین‌حال، دعای ربانی رو تکرار می‌کرد و هیچ‌کدوم از این‌ها سودی نداشت؟

او در اطاعت از شریعت، وجدانش آسوده نشد. در واقع، برعکس بود. مسائل بدتر می‌شد، چون متوجه شد که هرچی بیشتر سعی می‌کرد از شریعت اطاعت کُنه، کمتر می‌تونست اَزَش اطاعت کُنه و گناهکار بزرگ‌تری می‌شد. هرچی بیشتر شریعت رو مطالعه می‌کرد، بیشتر احکامش رو می‌دید. هرچی بیشتر به فرعیاتش می‌پرداخت، خودش رو بدتر می‌دید. این بد و بدتر می‌شد.

بعد در آیه‌ی 13 می‌گه، «مسیح، ما را... فدا کرد [بازخرید کرد].» بازخرید، کلمه‌ی خریدن از بردگی هست. «مسیح، ما را از لعنت شریعت فدا کرد چون‌که در راه ما لعنت شد.» این انجیله. این انجیلِ جایگزینی هست. او برای ما لعنت شد تا ما عدالت خدا شویم. خدا «او را که گناه نشناخت در راه ما گناه ساخت تا ما در وی عدالت خدا شویم.» دوم قرنتیان 5. این یه آیه‌ی شگفت‌انگیزه، «مسیح، ما را از لعنت شریعت فدا کرد چون‌که در راه ما لعنت شد، چنانکه مکتوب است «ملعون است هرکه بر دار آویخته شود.»

حالا این کلمات، لعنت و برکت عهد خدا رو در عهدعتیق منعکس می‌کنند. واقعه‌ی کتاب تثنیه رو در مورد کوه عیبال و کوه جِرِزیم یادتونه که مردم برکت رو در یه طرف و لعنت رو در طرف دیگه با صدای بلند اعلام می‌کردند. اگه سعی کنید از شریعت اطاعت کنید، فقط این لعنت‌ها رو خواهید شنید. «ملعون است هرکه ثابت نماند در تمام نوشته‌های کتاب شریعت تا آن‌ها را به‌جا آرد.»

عیسی برای ما اطاعت کرد. او از شریعت با تمام جزئیاتش اطاعت کرد. به‌طور کامل از شریعت اطاعت کرد. بی‌گناه، مقدس، بی‌آزار، بی‌لکه، جدا از گناهکاران بود. از لحظه‌ی تولد تا لحظه‌ی مرگش، در هماهنگی کامل با شریعت خدا بود. هرگز اونو زیر پا نگذاشت. هرگز از جلال خدا قاصر نیومد. او تنها کسیه که در کل تاریخ بشریت از شریعت اطاعت کرد.

او پسر خدا بود. واسطه‌ی ما بود. بازخریدکننده‌ی ما بود. کسی که بهای فدیه رو پرداخت. بهای فدیه چیه؟ «کسی که شریعت رو زیر پا می‌ذاره، باید بمیره.» این اصل در باغ عَدَن وضع شد که اگه شریعت رو زیر پا بِذارید، خواهید مُرد. باید از خودتون این سؤال رو بپرسید. چرا عیسی مُرد؟ اگر او هرگز گناه نکرد، چرا مُرد؟ چرا خشم خدا در اینجا نازل شد؟ حالا می‌تونید این‌طوری جواب بِدید که هیچ عدالتی در دنیا نیست. می‌تونید مثلِ عیسی از شریعت اطاعت کنید و خشم خدا همچنان بر شما نازل می‌شه، چون نمی‌شه به خدا اعتماد کرد. او زود عصبانی می‌شه، دقیقاً مثلِ خدایان یونانی و رومی. یا می‌تونید بِگید وقتی خشم خدا بر عیسی نازل شد، او بزرگ‌ترین گناهکاری بود که جهان تابه‌حال دیده بود.

گناهان ما به حساب او گذاشته شد. گناهان ما به او نسبت داده شد و در این مقطع، به‌لحاظ قانونی، فِدرالی، او بزرگ‌ترین گناهکاری بود که دنیا تابه‌حال دیده بود و خدا او رو لعنت کرد. «الهی، الهی، چرا مرا واگذاردی؟» او لعنت شد. خدا او رو به خاطر گناهان ما لعنت کرد تا ما با ایمان، عدالتِ خدا در او باشیم.

خُب، بعد پولس یه سؤال دیگه می‌پُرسه و این سؤال در واقع آغازگر این بخش بود و من اونو جابه‌جا کردم تا بتونیم به‌طور مثبت خاتمه بِدیم، «چرا انجیل رو فراموش می‌کنید؟» توجه کردید که آیه‌ی 1، باب 3 چطوری شروع شد، «کیست که شما را افسون کرد؟» «ای غلاطیان بی‌فهم! کیست که شما را افسون کرد؟»

من، جِی.بی.فیلیپس رو دوست دارم، این واقعاً یه ترجمه نیست، چیزی بیش از یه ترجمه‌اَس؛ اما غلاطیان 3 آیه‌ی 1 رو این‌طوری ارائه می‌کُنه، «شما بی‌فهمان، یه جادوگر شما رو طلسم کرده!» این زبان خیلی قدرتمنده، «کیست که شما را افسون کرد؟» شما چه مشکلی دارید؟ یادتونه آر.سی در یه کنفرانسی پرسید؟ «مشکل شما چیه؟ چرا این کار رو می‌کنید؟ چرا این سؤالات رو می‌پرسید؟ مگه اصول اولیه، اِی.بی.سی رو درک نمی‌کنید؟»

خُب، پولس به کلیسای غلاطیان می‌گه، «این یهودی‌گرایان، این گروهی که وارد شدند و اقتدار من رو زیر سؤال بردند؛ و حتی اصرار دارند برای عادل شدن در نزد خدا باید از مشخصه‌های ظاهری آئینی اطاعت کنید و با اطاعت از این مشخصه‌های ظاهری آئینی، شایستگی خواهید یافت و خدا به شما لطف خواهد کرد و به شما رحم خواهد کرد.

این انکار کاملِ انجیله. این تعلیم من به شما نیست. این موعظه‌ی من به شما نیست. ای بی‌فهمان! یه جادوگر شما رو طلسم کرده! آیا فراموش کردید که عادل‌شمردگی فقط با ایمانه؟ آیا با روح شروع کردید و با جسم تموم می‌کنید؟ آیا قضیه اینه؟ با ایمان شروع می‌کنید و بعد فقط اعماله. با ایمان وارد ملکوت می‌شید، اما با اعمال در ملکوت می‌مونید. آیا این‌طوریه؟»

من شنیدم که مسیحیان اینو می‌گن. دوستان عزیزم، اگه این‌طوره، پس ما محکومیم. اگه موندنِ ما در ملکوت خدا کاملاً به خودمون بستگی داره، ما کاملاً محکومیم. ما هر روز به انجیل نیاز داریم، حتی به‌عنوان نجات‌یافتگان، حتی به‌عنوان کسانی که روح در ما ساکنه. انگیزه‌ی ما برای اطاعت اینه که به‌وسیله‌ی ایمان عادل شمرده شدیم.

هر روز باید به خودمون بگیم، «چیزی در دستم نیست که بیارم.» این ظرافت رو می‌بینید؟ «به روح شروع کرده»، آیه‌ی 3، «الان به جسم کامل می‌شوید؟» آیا خدا به شما فیض می‌ده که وارد ملکوت بِشید تا فقط در رو باز کُنه و شما رو وارد کُنه، اما بقیه‌ی سفر کاملاً به خودتون بستگی داره، کاملاً به اطاعت شما بستگی داره؟

خُب، دوستان، این چطوری انجام می‌شه؟ این برای شما چی کار می‌کُنه؟ آیا می‌دونید این چیه؟ این انجیل می‌گه بیشتر تلاش کن، برای افرادی که بدگمان هستند، برای کسانی که اندوهگین هستند، برای کسانی که محزون‌اَند و با پولس رسول متوجه می‌شن که، «آن نیکویی را که می‌خواهم نمی‌کنم، بلکه بدی را که نمی‌خواهم می‌کنم. وای بر من که مرد شقی‌ای هستم! کیست که مرا از جسم این موت رهایی بخشد؟»

جوابش اینه که البته عیسی تو رو رهایی خواهد داد و فقط عیسی رهایی خواهد داد. انجیل فیض، تو رو رهایی خواهد داد. عادل‌شمردگی به‌وسیله‌ی ایمان، تو رو رهایی خواهد داد. می‌بینید، پولس با انجیلی رویارو می‌شه که می‌گه بیشتر تلاش کن. من مسیحی هستم. به عیسی ایمان دارم. با ایمان نزد عیسی اومدم، اما زندگی‌ام پُر از نااطاعتیه و حالا هیچ امیدی برای من نیست.

یهودی‌گرایان میان و می‌گن، «خُب، تو باید بیشتر تلاش کُنی. باید بیشتر کار کنی، باید بیشتر اطاعت کنی. باید بیشتر دعا کنی. باید صبح‌ها زودتر بیدار بِشی و دو ساعت دعا کُنی. نَه، سه ساعت دعا کن و بعد احساس بهتری خواهی کرد. باید بیشتر به گروه‌های مسیحی که مسئولیت‌پذیر هستند بیایی؛ و چطوره که سه یا چهار بار در هفته این کار رو بکنی؟»

می‌بینید چی می‌گه؟ می‌گه راهِ اطمینان و آرامش اینه که «با وجود موانع، سخت تلاش کنی.»  این انجیلِ تلاشِ بیشتره؛ این انجیل نیست. این یه انجیل دیگه‌اَس. انجیلی که منجر به یأس و نومیدی می‌شه. خُب، پولس هنوز حرفش تموم نشده، چیزهای بیشتری هست. این رسول جوون، برای آموزه‌ی عادل‌شمردگی به‌وسیله‌ی ایمان، اشتیاق زیادی داره و حالا در جلسه‌ی بعدی‌مون، اونو در اواخر بابِ 3 غلاطیان، در آیاتی که کمی سخت‌تره دنبال می‌کنیم.