درس ۵۰: اول و دوم قرنتیان - خدمات لیگونیر
درس ۴۹: رومیان
14 جولای 2022
درس ۵۱: رسالات زندان
14 جولای 2022
درس ۴۹: رومیان
14 جولای 2022
درس ۵۱: رسالات زندان
14 جولای 2022

درس ۵۰: اول و دوم قرنتیان

ما به ابعاد چندگانه‌ی شخصیت، خصوصیات اخلاقی و کار پولس رسول که رسول غیریهودیان و شبان فوق العاده‌ای بود، پرداختیم. اما وقتی او رو به‌عنوان الهیدان در نظر می‌گیریم؛ من گفتم او بزرگ‌ترین الهیدان نظام‌مند در همه‌ی دوره‌هاست؛ باید بدونیم که او علاوه بر الهیدان نظام‌مند، الهیدان عرصه‌ی مبارزه نیز هست، و ما در درس‌های کتاب مقدس، اسمش رو الهیدان کاربردی میذاریم. و به این اشاره می‌کنه که پولس، غنای شناخت خدا در الهیات رو وارد مشکلات خاصی می‌کنه که در جامعه‌ی مسیحیان اولیه ایجاد شد.

پولس، استادِ حلِ مشکلات بود و متوجه شد یکی از بزرگ‌ترین موضوعات در تعلیم رسولان، اشاره به مشکلاتی بود که درباره‌ی حقیقت خدا ایجاد می‌شد. حالا احتمالاً اولین رسالات او، مکاتباتش با اجتماع تسالونیکی بود.

و می‌دونیم مشکل اساسی که در رسالات تسالونیکیان بهش رسیدگی می‌کرد، مشکلات مربوط به دعواها، مناظرات و مباحثات درباره‌ی درک مردم از بازگشت عیسی بود. و شایعات مختلفی منتشر شده بود و سوء تفاهماتی درباره‌ی امید آینده‌ی کلیسا وجود داشت.

پس عمدتاً مکاتبات پولس با تسالونیکیان، برای اصلاح دیدگاه‌های نادرستی بود که گسترش یافته بود. نمونه‌ی دیگه‌ی این نوع الهیات کاربردی، در نامه‌اش به غلاطیانه. ما نمی‌دونیم این برای غلاطیه‌ی شمالی نوشته شد یا غلاطیه‌ی جنوبی؛ این یکی از سؤالات تخصصی و همیشگی درباره‌ی این کتابه؛ اما می‌دونیم در این رساله‌ی خاص، پولس برخلاف خصوصیتش، به شدت برخورد می‌کنه. او همیشه پرشور و حرارت بود، اما در این مورد، به بدعتی واکنش نشون میده که اصلِ حقیقت انجیل رو تهدید می‌کرد و این بدعت، در جماعت اولیه‌ی مسیحی توسط کسانی معرفی شد که یهودی‌گرایان نامیده می‌شدند، کسانیکه می‌خواستند مسیحیت رو کم و بیش به مذهب عهدعتیق ضمیمه کنند و از همه‌ی ایمانداران، حتی غیریهودیان می‌خواستند بعضی از آیین‌ها و الزامات مربوط به خوراک‌ها رو از قوانین موسی ادامه بدن.

و اونها اعلامیه‌ی اساسی انجیل، یعنی عادل شمردگی فقط بوسیله‌ی ایمان رو انکار می‌کردند، و به نظر پولس، اونها انجیلی متفاوت از انجیلی که توسط شهادت رسولان به کلیسا ارائه شده بود، موعظه می‌کردند و مردم رو وارد نوع جدیدی از بردگی شریعت‌گرایانه می‌کردند و از نو اونها رو در معرض لعنت عهد عتیق میذاشتند، لعنتی که بوسیله‌ی خدمت مسیح برداشته شد و بر او قرار گرفت، و در واقع، کار مسیح رو بی‌اعتبار میکرد.

اما پولس به عنوان یک مدافعه‌گر بزرگ انجیل و یک شبان، ایستاد و در هنگام نیاز، شدیداً قومش رو از انجیل نصیحت و سرزنش کرد. حالا کتاب غلاطیان، "مَگنا کارتای" عهد جدید نامیده شده. شما می‌تونید اسمِ رومیان رو "قانون اساسی" بذارید، اما "مَگناکارتا"، کتاب غلاطیان بود که دوباره آزادی ما در عیسی مسیح رو نتیجه‌ی آموزه‌ی عادل شمردگی فقط بوسیله‌ی ایمان اعلام کرد.05:04

حالا وقتی به رسالات عهدجدید می‌پردازیم، گاهی اوقات نمی‌دونیم چرا چنین ترتیبی رو دارند. اونها بر اساس ترتیب تاریخی نیستند؛ یعنی بر اساس ترتیب تاریخ نگارششون نیست، بلکه اکثر بخش‌ها، مخصوصاً در ابتدا، بر اساس اندازه‌شون تنظیم شدند، پس رومیان، اولین نامه‌ی پولسه، اگرچه حدوداً تا پنجاه و پنج یا پنج و هفت میلادی نوشته نشده بود، و بعد از اون مکاتبات قرنتیانه، اول و دوم قرنتیان، که دو رساله‌ی بسیار طولانیه و شامل اطلاعات مهمی برای ما و برای رشد ماست.

پس بیایید به طور مختصر درباره‌ی مکاتبات قرنتیان صحبت کنیم. اول از همه، پیشینه‌ی مختصری درباره‌ی شهر قرنتس. کلیسا در اونجا بنا شده بود و پولس در سومین سفر بشارتی، گزارش تشویش آمیزی رو از نمایندگانی دریافت کرد که پیشش اومدند و درباره‌ی مشکلات ایجاد شده در اجتماع قرنتیان صحبت کردند.

گاهی اوقات ما دیدگاه زیبایی از کلیسای قرن یکم داریم. گاهی اوقات آرزو می‌کنیم "ای کاش کلیسای ما می‌تونست مثل کلیسای فیلیپی یا کلیسای قرنتس، عبادت خالصانه و روحانیت عمیق داشته باشه، در دعا قوی باشه و همه‌ی این چیزها، اما وقتی به شرایط کلیساهایی نگاه می‌کنیم که پولس به مشکلات هر یک از جماعت‌های کلیسایی رسیدگی می‌کنه، واقعاً یک کلیسای نوزادِ در حال رشد رو می‌بینیم که هنوز عمیقاً در درک و فهم امور خدا، نابالغه.

ادبیات آخر زمان عهدجدید رو به یاد داریم که مسیح در رویا به یوحنا گفت نامه‌ای به این هفت کلیسا بنویسه و عمدتاً در این نامه‌ها، عیسی به هفت کلیسای خودش نامه می‌نوشت، اونها به هیچ عنوان نامه‌های تمجیدآمیز نبودند، درسته؟ اما ما این دیدگاه ایده‌آل رو درباره‌ی کلیسای اولیه داریم. اما حتی یک نگاه گذرا به چیزی که پولس در زندگی این جماعت‌های کلیسایی باهاش برخورد می‌کنه، نشون میده که بقای کلیسا، یک چیز شگفت‌انگیزه و شهادتی از فیض و مشیت خداست، اونها نسبت به باد هر آموزه و بدعتی که میومد، بسیار آسیب‌پذیر بودند. از بین همه‌ی کلیساهایی که دگرگونی پرهرج و مرجشون معروف بود، شاید هیچ کلیسایی مشکل‌سازتر از کلیسای قرنتس نبود.

شاید به خاطر مکانش بود. در اصل، قرنتس، فرهنگ یونانی داشت و غیره، اما با اشغال رومیان، در قرن دوم پیش از میلاد، بازسازی شد و مرکز بازرگانی دوران باستان شد و به خاطر اینکه از هر دو طرف به ساحل دریا نزدیک بود، پایتخت سرگرمی و نوعی لاس وِگاس دوران باستان بود.

و موضوع شگفت‌انگیز اینه که قرنتسی که پولس می‌شناخت و به دیدارشون رفت، پونصدهزار نفر جمعیت داشت. حالا بر حسب معیار جمعیت در دوران باستان، این شهر بزرگی بود. یعنی یکی از بزرگ‌ترین شهرهای ایالات متحده‌ی آمریکا میشد. منظورم اینه که در واقع، شهرهای زیادی در آمریکا نیست که جمعیت پونصدهزار نفری یا بیشتر داشته باشه.

پس در این محیطی که مرکز تجاری بود، شهری که در اون زمان به لحاظ بین‌المللی، به بی‌بند و باری معروف بود. مکانی برای لذت‌جویی، کاملاً فاسد، با اشتیاق زیاد برای بت‌پرستی، فحشا و انواع بی‌عفتی‌ها بود. و در این محیط بت‌پرست، یک کلیسا بنا شد. ما می‌دونیم پولس اونجا بود، اپولس اونجا بود، و حتی نشونه‌هایی هست که شاید پطرس هم اونجا بود، حتی اگه شخصاً هم اونجا نبود، قطعاً در این اجتماع شناخته شده بود، چون یکی از مشکلات اصلی که رسولان باید در کلیسای قرنتیان بهش رسیدگی می‌کردند، دسته بندی‌هایی بود که افزایش می‌یافت.

این گزارش تشویش آمیزی بود که پولس در سومین سفر بشارتی دریافت کرد. اینکه چطور کلیسا برای دستیابی به مقام دچار جدایی می‌شد، با همدیگه رقابت می‌کردند و یک گروه می‌گفت، "من از پولس هستم" و دیگری می‌گفت، "من از اپولس هستم"، و دیگری می‌گفت، "من از کیفا" یا "از پطرس" هستم. همچنین به پولس گزارش دادند که انضباط روحانی در کلیسا نیست. یک مردی رفتار شرم‌آوری داشت و در ملأعام، در کلیسا مرتکب زنا با محارم میشد و مشایخ کلیسا هیچ کاری برای تأدیب این شرایط انجام نمی‌دادند. پس پولس باید به این مشکلات عملاً رسیدگی می‌کرد. علاوه بر مشکل بی‌عفتی، مشکل مباحثات در کلیسا بود. مسیحیان در دادگاه بت‌پرستان، مسیحیان دیگه رو به محاکمه می‌کشیدند.

مشکل دیگه که در کلیسای قرنتیان ایجاد شد، مربوط به برگزاری شام خداوند بود.

در واقع، غیر از اناجیل، اکثر اطلاعات ما درباره‌ی شام خداوند، در کتاب اول قرنتیانه که پولس به کسانی هشدار میده که از برگزاری شام خداوند سوء استفاده می‌کردند، کسانیکه بدن خداوند رو تشخیص نمی‌دادند و اونقدر می‌خوردند و می‌نوشیدند که محکوم می‌شدند و وقتی پولس اونها رو در این مورد توبیخ می‌کنه، یک اظهاریه میده که یکی از محققان کتاب مقدس میگه، یکی از عباراتی هست که بیش از همه در عهدجدید نادیده گرفته شده. او گفت، «از این سبب بسیاری از شما ضعیف و مریض‌اند»، فساد اخلاقیشون نسبت به آیین مقدس مسیح به کلیساش، خیلی وحشتناک بود.

پس پولس باید به همه‌ی این مشکلات رسیدگی می‌کرد و ما در مکاتبات قرنتیان، توضیح پرشکوه ماهیت کلیسا رو می‌بینیم.

ما می‌دونیم بخشی از رسوایی کلیسا مربوط به سوء استفاده هست، نه تنها سوء استفاده از آیین‌هایی کلیسایی، بلکه سوء استفاده از عطایای روح‌القدس.

علاقه به احیای مجدد رفتار کاریزماتیک در زمان ما، نیازی شدید به احیای تعالیم این رسول در اول قرنتیان 13:12 و 14 داره. وقتی این رسول درباره‌ی بکارگیری عطایای روح در کلیسا صحبت می‌کنه. این باب معروفِ اول قرنتیان سیزده که به عنوان "باب محبت" درباره‌ی اون صحبت می‌کنیم، در وسط مبحث بکارگیری عطیه‌ی روح‌القدس توسط قوم خداست، اینکه با محبت استفاده بشه و کل بدن مسیح باید بوسیله‌ی اون بنا بشه. دوباره، یکی از مشکلاتی که در جماعت کلیسایی قرنتیان تشخیص میدیم، اینه که وقتی پولس کلیسایی رو آغاز می‌کرد، البته که از اقتدار رسول بودنش استفاده می‌کرد، اقتداری که مستقیماً از مسیح گرفته بود. پس رسولان، رسولان دیگه رو منسوب نمی‌کردند. در واقع، ما مقام رسول رو به عنوان مقام کاریزماتیک یا مقامی فوق‌العاده می‌دونیم که به کلیسای اولیه اعطا شد.

بعد وقتی رسولان، کلیساها رو بنا می‌کردند، یک خدمت عادی و معمولی رو با مشایخ و شماسان و غیره در کلیسا برپا می‌کردند. و بعد این مقام‌های عادی یا رهبری نسل دوم کلیسای اولیه، باید با هدایت تعلیم رسولان پیش می‌رفتند. اما در قرنتس، بعضی که استعدادهای خاصی داشتند و حتی عطیه‌ی روح‌القدس رو داشتند، عطایاشون رو مستقل از حکم مقرر کلیسا که توسط رسولان بنا شده بود، بکار می‌بردند. پس مردم برای دستیابی به قدرت، با همدیگه رقابت می‌کردند.

یک نفر می‌گفت، «خُب، من این عطیه رو دارم، و باید در رأس قدرت باشم.» و یکی دیگه می‌گفت، "خُب، من این عطیه رو دارم و این بزرگ‌تر از عطیه‌ی توست،" و مردم به خاطر عطیه‌ی بشارت و عطیه‌ی موعظه و عطیه‌ی رهبری و غیره، با همدیگه رقابت می‌کردند. و در این زمینه، پولس درباره‌ی اتحاد بدن مسیح صحبت می‌کنه. او باید حداقل دو تا نامه، احتمالاً سه تا نامه و حتی چهار تا نامه می‌نوشت.

یکی از رازهای تحقیقات کتاب مقدسی، اینه که سعی کنیم نامه‌ی به‌اصطلاحِ گمشده‌ی قرنتیان رو پیدا کنیم که پولس به عنوان «آن نامه‌ی خشنی» که نوشته، بهش اشاره می‌کنه و بعضی معتقدند بخشی از دوم قرنتیان شامل دو تا نامه هست که با هم ترکیب شدند. ما پاسخ اینو نمی‌دونیم؛ این فقط حدس و گمانه. اما نکته اینه که بعد از اینکه پولس اولین رساله‌ی طولانی رو به کلیسای قرنتیان می‌نویسه، مشکلات برطرف نمیشه.

اونها ادامه دارند و او باید نامه‌ی دوم رو می‌نوشت. احتمالاً هر دوی اونها در پنجاه و پنج میلادی نوشته شدند. یادمه که وقتی دانشجوی دانشکده‌ی الهیات بودم، درباره‌ی پدران کلیسا می‌خوندم و رسالاتی رو خوندم که توسط اسقف روم، کلِمِنت نوشته شده بود، احتمالاً او در دهه‌ی نود زندگی می‌کرد، دقیقاً قبل از پایان قرن یکم؛ یکی از آثار کلمِنت که تا امروز باقی مونده، نامه به جماعت قرنتیانه.

و اینجا او به عنوان پدری که تابعِ رسولانه، به همون کلیسایی نامه می‌نویسه که پولس بهشون نامه نوشت، و نامه‌ی کلمِنت به جماعت قرنتیان، با این روحیه نوشته شده که، "میشه لطفاً برگردید و نامه‌های پولس رو بخونید"، چون این مبارزات هنوز ادامه داشت و مردم هنوز با همدیگه رقابت می‌کردند و هنوز مدعی اقتدار منحصر به فرد بر برادران و خواهرانشون در بدن مسیح بودند. و مطالعه‌ی این مطلب خیلی شگفت‌انگیزه.

نهایتاً یکی از جدی‌ترین مشکلاتی که در کلیسای قرنتس ایجاد شد، درباره‌ی دیدگاه‌های مربوط به رستاخیز بود. اگه بدعتی هست که در کلیسای اولیه من رو خوشحال می‌کنه، بدعتی که باعث شد پولس بهشون پاسخ بده، این بدعته که به خاطرش خوشحالم، چون باشکوه‌ترین تعلیمی که در رسالات عهدجدید درباره‌ی امیدمون به رستاخیز داریم، در اول قرنتیان پانزده هست که پولس این مباحثه‌ی عالی رو درباره‌ی مشارکت مسیحیان در رستاخیز مسیح بیان می‌کنه.

اول، جزئیات گزارش شاهدان عینی رو درباره‌ی رستاخیز مسیح بیان می‌کنه و بعد مباحثه‌ی باشکوه، «اَد هاک رِداکتیو اَد اَبسُردُم» رو ارائه می‌کنه مباحثه‌ای که میگه، «خُب، بیایید کسانی رو بررسی کنیم که میگن مردگان رستاخیز نمی‌کنن. مفهوم این چیه؟ اگه هیچ رستاخیزی نیست، پس مسیح هم قیام نکرد.

بعد این چه مفهومی داره؟ اگه مسیح قیام نکرد، پس ما هنوز در گناهیم و شاهدان دروغین خداییم، چون در همه جا موعظه می‌کنیم که خدا او رو از مردگان برخیزانید، که در واقع اگه مردگان رستاخیز نمی‌کنند، او این کار رو نکرده، و ایمان ما باطله.

او همینطور ادامه میده، و بعد این تأیید پیروزمندانه رو درباره‌ی اطمینان از اینکه مرگ در ظفر بلعیده شده، ارائه می‌کنه و این وعده که آنچه در فساد کاشته شد، در بی‌فسادی برخواهد خاست، و فانی در غیرفانی برخواهد خاست و الی آخر. این یک باب پرشکوهه و همه‌ی ما باید با دقت اونو بخونیم.

دوم قرنتیان هم به جنجال‌ها و مشاجرات موجود می‌پردازه. یکی از چیزهای بسیار غنی در دوم قرنتیان، اینه که از بین همه‌ی رسالات پولس، این از همه شخصی‌تره و شرح زندگی خودشه. منظورم اینه که بخشی از ارزشمندی مطالعه‌ی دوم قرنتیان به خاطر اینه که درباره‌ی این مردی می‌خونیم که خدا مسح کرد تا رسول غیریهودیان بشه، و البته که منتقدان پولس باعث شدند او از خدمتش دفاع کنه، و ما در باب یازده دوم قرنتیان در این مورد می‌خونیم. زمانی رو به مطالعه‌ی دقیقِ اون اختصاص بدید.

من گزیده‌ای از اونو به شما میدم. اینطور شروع میشه، "کاشکه مرا در اندک جهالتی متحمل شوید و متحمل من هم می‌باشید. زیرا که من بر شما غیور هستم به غیرت الهی؛ زیرا که شما را به یک شوهر نامزد ساختم تا باکره‌ای عفیفه به مسیح سپارم." این اشتیاق قلبی او برای همه‌ی کلیساهاش بود.

"لیکن می‌ترسم که چنانکه مار به مکر خود حوا را فریفت، همچنین خاطرشما هم از سادگی‌ای که در مسیح است، فاسد گردد. زیرا هرگاه آنکه آمد، وعظ می‌کرد به عیسای دیگر، غیر از آنکه ما بدو موعظه کردیم،" و الی آخر. او درباره‌ی انجیل متفاوتی صحبت می‌کنه، "زیرا مرا یقین است که از بزرگ‌ترین رسولان هرگز کمتر نیستم. اما هرچند در کلام نیز اُمی باشم، لیکن در معرفت نی.

بلکه در هر امری نزد همه کس به شما آشکار گردیدیم. آیا گناه کردم که خود را ذلیل ساختم تا شما سرافراز شوید در اینکه به انجیل خدا شما را مفت بشارت دادم؟" و بعد در آیه‌ی شانزده ادامه میده و میگه، "باز می‌گویم، کسی مرا بیفهم نداند والا مرا چون بی‌فهمی بپذیرید تا من نیز اندکی افتخار کنم."

حالا این رسول میگه، "هرکه فخر می‌کند، به خداوند فخر کند." اما الان پولس حکمت معروف عهدعتیق رو دنبال می‌کنه، در مواقع مناسب، جواب بی‌فهمان رو مطابق بی‌فهمیشون میده. و اتهام علیه اقتدار رسالتی پولس که افزایش یافته بود و بر این جماعت کلیسایی تأثیر گذاشته بود، حماقت بود. پولس اساساً مایل نبود به کارهای خودش فخر کنه، بلکه فقط به مسیح فخر می‌کرد. اما او گفت، "باشه، اگه میخواید احمق باشید، من مثلِ یک احمق صحبت می‌کنم."

«آیا عبرانی هستند؟ من نیز هستم! اسرائیلی هستند؟" انتقادهایی که بهش شده، "من نیز هستم! آیا خدام مسیح هستند؟ چون دیوانه حرف می‌زنم، من بیشتر هستم! در محنت‌ها افزون‌تر، در تازیانه‌ها زیادتر، در زندان‌ها بیشتر، در مرگ‌ها مکرر. از یهودیان پنج مرتبه از چهل یک کم تازیانه خوردم. سه مرتبه مرا چوب زدند؛ یک دفعه سنگسار شدم؛ سه کرت شکسته کشتی شدم؛ شبانه روزی در دریا بسر بردم.

در سفرها بارها؛ در خطرهای نهرها؛ در خطرهای دزدان؛ در خطرها از قوم خود و در خطرها از امت‌ها؛ در خطرها در شهر؛ در خطرها در بیابان؛ در خطرها در دریا؛ در خطرها در میان برادران کذبه؛ در محنت و مشقت، در بی‌خوابی‌ها بارها؛ در گرسنگی و تشنگی.»

آیا کسی فکر می‌کنه خدمت، جذابه؟ اینو بخونید. «در گرسنگی و تشنگی، در روزه‌ها بارها؛ در سرما و عریانی. بدون آنچه علاوه بر اینها است،  آن باری که هر روزه بر من است، یعنی اندیشه برای همه‌ی کلیساها. اگر فخر می‌باید کرد از آنچه به ضعف من تعلق دارد، فخر می‌کنم.»

و بعد در آیه‌ی سی و دو ادامه میده. «در دمشق، والی حارث پادشاه، شهر دمشقیان را برای گرفتن من محافظت می‌نمود. و مرا از دریچه‌ای در زنبیلی از باره قلعه پایین کردند و از دست‌های وی رستم.» ببینید، اینجا پولس درباره‌ی پیام‌آور شیطان صحبت می‌کنه که خاری در جسمش بود. او به پیروزیش فخر نمی‌کنه، بلکه میگه، «من بهایی پرداختم. به لحاظ عقلانی، روحانی، عاطفی و جسمانی، خودم رو فدای شما کردم، و شما باید مراقبِ این شایعات و آموزه‌ها و مشارکت در این افتراهای احمقانه باشید.»

اما اینجا پولس فقط یک دفاعیه و پاسخ به منتقدانش نمیده، او میگه، «بر اساس زحمت‌هام من رو داوری کنید،» و این چه زحمت پرشکوهی بود.


آر. سی. اسپرول
آر. سی. اسپرول
دکتر آر. سی. اسپرول بنیانگذار خدمات لیگونیر، اولین کشیش جهت موعظه و تعلیم در کلیسای سنت اندرو در سنفورد ایالت فلوریدا و اولین رئیس دانشگاه الهیات ریفورمیشن بایبل کالج بود. ایشان نویسنده‌ی بیش از یک‌صد جلد کتاب، از جمله قدوسیت خدا بوده است.