درس ۱: نظم از دل آشفتگی

می‌خوام که شما خودتون رو در بالاخونه‌ای در حدود سال ۳۳ میلادی تصور کنید. شما یکی از ۱۲ شاگرد هستید و یکی از اونها از اتاق خارج میشه. و شما به عیسی گوش می‌دید و وارد گفتگو با خداوند عیسی می‌شوید. ضمیر ناخودآگاهتون به شما میگه که چیزی دراماتیک می‌خواهد که اتفاق بیوفته و شما سنگینی اون رو روی قلبتون احساس می‌کنید. شما زمانی که یکی از شاگردها یعنی یهودا،  از اتاق خارج شد را دیدید و بنظر رسید که چیزی در روح عیسی  بلند کرده شد. و بعد از اون تمام اتاق با نور پر شد.

و بعد، می‌شنوین که عیسی به شما می‌گه: «رفتن من برای شما خوب است» و درحالی‌که چشمان شما از تعجّب، گرد شده، به دیگر شاگردانی که کنار‌تون نشستن، آهسته می‌گین: «آیا عیسی واقعاً داره می‌گه که رفتنش به‌سود ماست؟» و اون شاگرد که با دقّتی بیش‌تر از شما گوش داده، می‌گه: «باید به جمله‌ی بعدی اونو هم گوش می‌دادی. عیسی گفت: اگر نروم؛ تسلّی دهنده نزد شما نخواهد آمد.»

حالا من می‌خوام که شما خودتون رو توی اون موقعیّت، تصوّر کنین و می‌خوام تشویق‌تون کنم که همین‌جا یک تصمیم بگیرین. شما دوست دارین کدوم رو داشته باشین؟ عیسی که در بالاخانه نشسته بود و شما می‌تونستین چشمانش رو ببینین و بگین قدّش چه‌قدر بلند هست. می‌تونستین از لهجه‌اش متوّجه بشین که عیسی داره به زبان آرامی صحبت می‌کنه و حرف‌های اونو بفهمین.

شما می‌تونستین حرکات دستان عیسی رو ببینین. می‌تونستین قدرت و صلابت قوی شخصیّتش رو احساس کنین. یا گزینه‌ی دوّم: این‌که، روح‌القدس رو داشته باشین؟ برای بیش‌تر ماها، این سوأل، احمقانه به‌نظر می‌رسه، واقعاً همین‌طور نیست که می‌گم؟ غریزه‌ی ما بهمون می‌گه: «من ترجیح می‌دم عیسی رو همین‌طور که هست؛ داشته باشم، بعدش روح‌القدس.» یا مثلاً از ترجمه‌ی انگلیسی کتاب مقدّس کینگ جیمز که واژه‌ی قدیمی‌تری برای روح، استفاده می‌کنه.

منظور از این حرفا چیه؟ این‌طور متوجّه می‌شیم که عیسی در فیض مجسّم شده‌ی خودش، به ما قدرت درک و شناخت شخصیت و ذات پدر آسمانی رو عطا کرده. ولی وقتی ما درباره‌ی روح‌القدس، یا روح پاک خدا صحبت می‌کنیم؛ خیلی سخت هست که بفهمیم منظور عیسی چیه که به شاگردانش می‌گه رفتن اون برای اونا سودمند هست. عیسی که زمان خیلی بیش‌تری از روح‌القدس با شاگردانش بود.

یکی از علّت‌های این موضوع همینه، چون‌که تمرکز ما بر مطالعه‌ی روح‌القدس، قرار نیست خیلی بر معجزاتی تمرکز داشته باشه که روح‌القدس بر اونا تأثیر می‌گذاره و گاهی این معجزات رو عطایا یا فیض‌های روح‌القدس، می‌نامیم، بلکه قراره که بر هویّت و شخص روح‌القدس متمرکز باشه.

وقتی‌که نوجوان بودم و تازه به مسیح ایمان آورده بودم، هربار که می‌شنیدم کسی درمورد مفهوم و درون‌مایه‌ی مبحث روح‌القدس، صحبت می‌کنه، متوجّه می‌شدم که همه همیشه به‌صورت یکسان، آغاز می‌کنن. نمی‌دونم آیا فقط یک کتاب درباره‌ی روح‌القدس بود که همه‌شون فقط همون رو مطالعه کرده بودن، چون همه‌شون اوّل می‌گفتن: «روح‌القدس، شخص فراموش شده در تثلیث اقدس هست». خب این یک خیانت آشکار از روی نادانی در تاریخ کلیسای مسیحی هست.

و این واقعاً هرگز یک مشکل نبود. مشکل اصلی، چه اون زمان و چه الآن، این نیست که روح‌القدس، به‌دست فراموشی سپرده شده، بلکه، مشکل این‌جاست که ما واقعاً نمی‌دونیم  روح‌القدس، چه کسی هست. ما می‌دونیم که پدر کیست. ما می‌دونیم که پسر کیه. اما خیلی برای ما چالش‌برانگیز هستش که وقتی در دعای برکت که از کتاب ۲ قرنتیان ۱۳: ۱۴ اعلام می‌شه، درک کنیم که منظور پولس چی هست وقتی در مورد معاشرت،  مشارکت و یا ارتباط با روح‌القدس صحبت می‌کنه.

و برای همین، من می‌خوام باهم این پرسش رو بررسی کنیم و ببینیم، روح‌القدس، چه کسی هست. روح‌القدس، چه شخصی هست؟ اون چه ویژگی‌های شخصیّتی داره؟ ما چه‌طور می‌تونیم روح‌القدس رو بشناسیم و باهاش ارتباط برقرار کنیم؟ و منظور این گفته چی بوده که خداوند عیسی رفته و روح‌القدس رو برای کلیسا نازل فرموده؟

روح‌القدس، چه کسی هست؟ درحقیقت، برای شروع، باید بگم خود واژه‌ی روح در زبان انگلیسی به ما کمک می‌کنه و این واژه در زبان‌های یونانی و عبری، کمک حتّی بیش‌تری هم می‌کنه. همه‌ی این کلمات، دراصل، یک‌نوع نام‌آوا هستن. کلاس‌های ادبیّات دبیرستان رو یادتون هست؟ یک کلمه که با آوا و لحنش، حسّی از معنا رو ارائه می‌ده. مثل واژه‌ی روح.

این کلمه رو در عبری، «رُآح» و به یونانی، «پِنیوما» می‌گن. هرکدوم از این واژه‌ها – روح، رُآح و پِنیوما -  به هر زبان، همه‌شون حسّی از انرژی رو ایجاد می‌کنن، نیروی حرکتی که از ما جاری می‌شه تا با یک شخص دیگه، ارتباط برقرار کنیم. و این دقیقاً معنای همون کلمات عبری در عهد عتیق و یونانی در عهد جدید هست. پِنیوما و رُآح، کلماتی هستن که باد رو توصیف می‌کنن و گاه حتّی به قدرت و انرژی که در حرکت هست هم اشاره دارن.

یک توصیف از یک تأثیر برجسته. گاهی ما کلمه‌ی روح رو دقیقاً به همین شیوه به‌کار می‌بریم. شما می‌رین به بیمارستان و از یک بیمار، عیادت می‌کنین و وقتی برمی‌گردین خونه، ازتون می‌پرسن: «امروز روحیه‌ی فلانی چه‌طور بود؟» شما هم می‌گین: «خیلی بهتر شده، روحیه‌اش خیلی بالا بود.»، یا شاید هم بگین: «حالش خیلی هم خوب نبود و حسابی روحیه‌اش رو باخته بود»، یا ممکنه بگین: «در وضعیّت خیلی بدی بود و اوضاع روحیش خیلی به‌هم ریخته بود!»

پس منظور ما از این گفته که یک انرژی هست، یعنی خصوصیّات هر فردی که اون شخص، خودش رو به روشی شخصی معرّفی می‌کنه و ارتباط برقرار می‌کنه. درمورد خدا هم می‌تونیم بگیم که این موضوع، مصداق داره. روح خدا، راهی هست که خدا توسّط اون، خودش رو به روشی شخصی، معرفی می‌کنه و قدرت و شخصیّتش رو در قالبی شخصی، ارائه می‌ده. پدر و پسر و روح‌القدس.

پدر که برنامه‌ریزی می‌کنه، پسر که نجات رو به ارمغان میاره، و بعد هم روح‌القدس که انگیزه و اشتیاق درونی خدا رو در آفرینش و در رهایی، بیان می‌کنه و خدا رو از این راه مخصوص، به ما آشکار می‌کنه. این یکی از اصول بدیهی و اساسی الاهیّات مسیحی ماست که خدا در شخص خودش، اون‌طور که هست، خودش رو آشکار می‌کنه. یا به بیان دیگه، خدا دقیقاً طوری خودش رو آشکار می‌کنه که در وجودش هست. الآن ما از گفته‌های جان کالوین می‌فهمیم که وقتی خدا خودش رو بر ما که انسان، مخلوق و محدود هستیم، آشکار فرمود؛ مکاشفه‌ی خودش رو طوری ترتیب داد که در توانایی ما برای درک و فهم اون، گنجانده بشه.

این موضوع، در حوزه‌ی خدمت روح‌القدس، درمورد شخص اون هم مصداق داره. خدا در وجود خودش، نامحدود هست. روح، نامحدود هست. ما به‌طور کامل، نمی‌تونیم درک کنیم که روح‌القدس چه کسی هست. یکی از شاهکارهایی که در کلام مقدّس خدا پیدا می‌کنیم، اینه که در این مکاشفه‌ای که خدا از خودش به ما داده، خودش رو به‌عنوان روح، معرّفی کرده تا ما درک کنیم که ازطریق مکاشفه‌ی خدا با اون مصاحبت داشته باشیم و از مشارکت و دوستی با روح‌القدس، لذّت ببریم.

و جالب این‌که از همون آیات آغازین کتاب مقدّس، تا آخرین آیات این کتاب، همه‌اش داره داستان روح‌القدس رو بیان می‌کنه. ما اغلب، تصوّر می‌کنیم که کتاب مقدّس، داستان خدای پدر و نقشه‌ی اون هست، یا خدای پسر و کار رهایی بخش اونو تعریف می‌کنه. هردو این موضوعات، درست هستن، امّا هم‌چنین، داستان روح‌القدس رو هم تعریف می‌کنه. نخستین آیات کتاب مقدّس، خدمت و مأموریّت روح‌القدس رو به ما یادآوری می‌کنن. در آخرین آیات کتاب مقدّس هم، اشاراتی برای ما به خدمت و مأموریّت روح‌القدس شده.

اگر خواسته باشیم روح‌القدس رو بشناسیم که برخی از سرودها هم ما رو تشویق به این کار می‌کنن تا از زندگی کردن در روح، لذّت ببریم، پس باید تمام کلام مقدّس خدا رو جست‌وجو کنیم تا نه‌تنها پدر و پسر رو بشناسیم، بلکه به‌فیض خدا، بتونیم به شناخت روح‌القدس هم دست پیدا کنیم. و این‌طوری می‌تونیم مسیحیان تثلیث‌باور واقعی بشیم، مگه نه؟ وقتی به سراسر تاریخ کلیسا نگاه می‌کنیم، آیا همین‌طور نبوده، و من تصوّر می‌کنم در زندگی‌های شخصی بعضی از ماها هم همین‌طور باشه، که به‌نوعی در تثلیث، از این شخص تثلیث به شخص دیگه و شخص دیگر تثلیث می‌پریم. خیلی سخته که شخصیّتی تثلیث‌محور رو در زندگی مسیحی خودمون حفظ کنیم.

ولی سراسر کلام مقدّس خدا از همون ابتداء تا انتهاء، به ما کمک می‌کنه تا پدر رو بشناسیم، پسر رو بشناسیم و روح‌القدس رو بشناسیم. پس این همون چیزی هست که می‌خواهیم باهم کشف کنیم، از اوّل کتاب مقدّس تا آخر کتاب مقدّس، روح‌القدس، چه کسی هست؟ سیرت اون چیه؟ چه‌طور می‌تونیم روح‌القدس رو بشناسیم؟ این شناخت، دراصل، در زندگی مسیحی که داریم، چه تفاوتی ایجاد می‌کنه؟

پس بیایین از همون ابتداء کتاب مقدّس، یعنی در کتاب پیدایش 1، کار رو آغاز کنیم. شما این آیات رو خیلی خوب می‌دونین، حدّاقل، آیه‌ی اوّل رو که همه می‌دونین. نمی‌دونم شده تا حالا درنگی بکنین و به آیه‌ی دوّم، فکر کنین؟ «در ابتداء، خدا آسمان‌ها و زمین را آفرید. و زمین، تهی و بایر بود و تاریکی بر روی لجّه، و رواح، روح خدا، سطح آب‌ها را فرا گرفت.» حالا این واژه‌ی رُآح، یا به‌معنای باد یا به‌معنای روح هست. برخی پژوهش‌گران فکر می‌کنن که این فقط یک توصیف از یک باد شدید هست که روی سطح آب‌ها می‌وَزِه.

ولی درحقیقت، بقیه‌ی عهد عتیق، هرجا که نگاهی به این عبارت داره، همیشه این‌طور به‌نظر می‌رسه که این فقط یک باد معمولی و طبیعی نیست که داره روی عالم مخلوقات؛ می‌وَزِه، بلکه قدرت شخص خداست که وقتی زمین، بدون شکل و خالی بود؛ روی سطح آب‌ها را فرو گرفت. حالا سوأل اینه که چرا کتاب پیدایش 1 : 2، درباره‌ی روح‌القدس می‌گه که روی آب‌ها را فرو گرفت؟ شاید شما از فعل‌های گوناگونی برای توصیف کار روح‌القدس در زندگی‌ مسیحیتون استفاده کنین. شاید حرکت کردن، یکی از کم‌کاربردترین فعل‌ها برای این موضوع باشه.

خیلی به‌ندرت درباره‌ی روح خدا می‌گیم که حرکت می‌کنه. ولی این حقیقتاً یک فعل خیلی متمایز هست که این‌جا ازش استفاده شده، چون اوّل از همه، این‌که کمک می‌کنه که بفهمیم وقتی می‌گه روح‌القدس روی سطح آب‌ها حرکت می‌کنه، منظورش چیه. دوّم این‌که وقتی خدا از تخت پادشاهی در آسمان، سخن می‌گه، روح خدا از راه کلام خدا، شروع به انجام دادن کاری می‌کنه. و بدون این‌که به جزئیّات فصل 1 کتاب پیدایش، مراجعه کنیم، متوجّه می‌شیم که روح‌القدس، دو کار انجام می‌ده.

زمین، بدون شکل و خالی بود. و کاری که روح‌القدس وقتی در این مأموریّت و خدمتش، روی سطح آب‌ها حرکت می‌کنه، انجام می‌ده، اینه که از بی‌شکلی و بی‌نظمی توده‌ی آفریده شده‌ی اصلی، شکل و نظم رو به‌وجود بیاره. می‌دونین، آگوستین قدّیس، بر این باور بود که خدا همه‌ی هستی رو به فوریّت و به‌صورت آنی، خلق فرمود و روزها در آفرینش، تنها تصویرهایی هستن که به درک ما از این موضوع، دشوار، کمک می‌کنن. ولی این چیزی نیست که کتاب مقدّس، تعلیم می‌ده؛ درسته؟

کلام مقدّس خدا این مورد بسیار برجسته رو تعلیم می‌ده که وقتی خدا کیهان و آسمان‌ها رو خلق کرد، درست در همون اوّل کار، شکل و کاملیّتی رو که در روزهای آفرینش، به‌دست آورده بود، نداشت. و این کار و مأموریّت روح‌القدس بود که تأثیر بگذاره، بی‌شکلی رو بگیره و ازش، شکل و فرم رو خلق کنه. و نیستی رو بگیره و ازش هستی، بیافرینه. و همون‌طور که می‌دونین، بقیه‌ی نخستین فصل کتاب پیدایش، به توصیف چگونگی به‌وجود آمدن و تشکیل شکل و فرم، اختصاص داره.

و بعد به‌طور اعجاب‌آوری، درحینی که روح خدا به تأثیرش بر سیاق گفت‌وگوی کلام خدا ادامه می‌ده؛ می‌بینیم که نیستی، رفته‌رفته، جای خودش رو به هستی می‌ده. دراصل، فکر می‌کنم همون ابتداء کتاب مقدّس، خدا داره به ما دو چیزی رو یاد می‌ده که روح‌القدس، به‌خاطر شخصیّتی که داره؛ هربار که عمل می‌کنه؛ از خودش بروز می‌ده. به زندگی خودتون، فکر کنین، به‌ویژه اگر یک مسیحی هستین که از پیشینه‌ی غیرمسیحی می‌آیین.

چه‌قدر آسون می‌شه به گذشته‌ی بدون ایمان مسیحی، به‌عنوان یک پوچی، نگاه کرد. اون زندگی هیچ هدفی نداشته. هیچ عقلانیّتی در اون وجود نداشته. راهی به جایی نمی‌برده. زندگی در پایان هر روز، بی‌شکل و تهی بود و شاید دقیقاً همین موضوع بوده که بیش‌از هرچیز، باعث شده شما به‌طرف عیسی مسیح، کشیده بشین. زندگی من، شکل نداره. ظاهراً هیچ مقصدی هم نداره. زندگی من واقعاً پوچ هست، هرچند که تلاش کردم که با انواع چیزها، اونو پر کنم.

وقتی‌که روح خدا ما رو به‌طرف ایمان به عیسی مسیح، راهنمایی می‌کنه؛ نظم، هدف و شکل رو به زندگی‌های ما وارد می‌کنه. و بعدش، یادتون میاد که عیسی چه‌طور شگفت‌انگیز، ترتیب کارها رو می‌ده؟ عیسی می‌فرماید: «من آمده‌ام تا ایشان... حیات را زیاده حاصل نمایند.» عیسی این کار رو ازطریق قدرت و مأموریّت روح‌القدس، انجام می‌ده.

پس این، نخستین کاری هست که روح‌القدس، انجام می‌ده. اون روی سطح آب‌ها حرکت می‌کنه؛ چون می‌خواد شکل و کمال رو خلق کنه و به ما کمک کنه که بفهمیم اون چه کسی هست؛ و نوع مأموریّت و کارش چی هست. ولی یک چیز دیگه هم این‌جا هست که فکر می‌کنم بسیار جالب توجّه و دراصل، خیلی هیجان‌انگیز هست. روح خدا نه‌تنها حرکت می‌کنه تا شکل و کمال به‌وجود بیاره، بلکه کاری که روح‌القدس، دراصل در آفرینش انجام می‌ده که یک روال معمول از کارش در سراسر کلام مقدّس خدا هست، اینه که یک معبد، ایجاد می‌کنه؛ یک محلّ دیدار برای خدا تا با مخلوقاتش، ملاقات کنه و مصاحبت داشته باشه، به‌ویژه با بشر، و انسان هم بتونه با شادی با خدا ملاقات کنه و با اون مشارکت و رفاقت داشته باشه.

یادتون هست، چه‌طور آدم با خدا راه می‌رفت و برای این‌که در این معبد که خدا توسّط روح قدّوس خودش، ایجاد می‌کنه، انسان بتونه بیاد - حتما بیاد دارید جواب اولین سوال از پرسش و پاسخ‌های کوتاه، جواب نخستین سوأل این‌طور هستش که - انسان بتونه بیاد و خدا رو بشناسه، دوست داشته باشه، اعتماد کنه، جلال بده و از حضور ابدی اون، لذّت ببره.

پس این‌جا در همین ابتداء، دو راه هست، یکی این‌که می‌تونیم درباره‌ی مأموریّت روح‌القدس و به‌ویژه کارش در زندگی ما تفکّر کنیم. اون میاد تا به آشفتگی ما، شکل و نظم بده و به نیستی ما هستی ببخشه. و میاد، چون می‌خواد مشارکت ما رو با خدا، احیا کنه تا ما بتونیم خدا رو در معبد اون، پرستش کنیم.

اجازه بدین تا چندتا شیوه که می‌تونیم این موضوع را در کتاب مقدّس ببینیم را نشون بدم. اوّل از همه، روح‌القدس، این کار رو در آفرینش، انجام می‌ده. فکر نمی‌کنم، ماها خیلی بهش توجّه داشته باشیم، امّا تمام آفرینش، یک معبد هست که آفریده شده تا انسانی که شبیه خداست، خدا رو در اون، پرستش کنه. اگر ممکنه، خواهش می‌کنم کتاب زبور فصل 19 را باز کنین. شاید گاهی بگم مزامیر، ولی منظورم همون مزمور یا زبور هست. یک عبارت خیلی مشهور در ابتداء مزمور 19 : 1 و 2 وجود داره.

"آسمانْ، جلال خدا را بیان می‌کند و فلکْ، از عمل دست‌هایش خبر می‌دهد. روز سخن می‌راند تا روز و شب، معرفت را اعلان می‌کند تا شب." حالا اگر بهش فکر کنین، چی یادتون میاره؟ یک جلسه‌ی کلیسایی، این‌طور نیست که می‌گم؟ در یک جلسه‌ی کلیسایی، در یک مراسم پرستشی، همیشه اعلان جلال خدا وجود داره. همیشه اعلان عمل دستان خدا هست. همیشه سیلی از کلام و موعظه هست.

اون دسته از ماها که واعظ هستیم؛ گاهی این موعظه رو خیلی طول می‌دیم، این‌طور نیست؟ یک موعظه‌ی طولانی مدّت. یک کشف دانش و فهم. می‌بینین، برای همینه که خدا ازطریق روح‌القدس، نظم و کمال رو به آفرینش، وارد کرده تا در این جهان هستی، ما بتونیم بیاییم و اونو پرستش کنیم. پس تمام خلقت، برای ما یک نشانه و اشاره به جلال خدا هستن و عرصه‌ای هستش که می‌تونیم در اون وارد بشیم و خدا رو ستایش و پرستش کنیم.

بعد دوباره در کتاب پیدایش 1 : 26، اون کلمات مشهور رو می‌خونیم که خدا می‌گه: "آدم را به‌صورت ما و موافق شبیه ما بسازیم..." الاهی‌دانان، اغلب، این پرسش رو مطرح می‌کنن: این ما به چه کسی اشاره می‌کنه؟ یعنی چی که می‌گه به‌صورت ما و موافق شبیه ما بسازیم؟ راستش، تنها ارجاع محتمل، به کلامی هست که خدا فرموده و به روح‌القدس، که خدا فرستاده تا بر سطح آب‌ها حرکت کنه.

"آدم را به‌صورت ما و موافق شبیه ما بسازیم..." درواقع، یک طرز بیان هست که منظور خدا رو از کاری که توسّط قدرت روح‌القدس، انجام می‌ده، می‌رسونه. به‌خاطر دارین که چه‌طور در کتاب پیدایش 2 : 7، خدا زندگی رو به آدم، می‌دَمِه. خدا به انسان، رُآح را می‌ده. خدا با روحش، انسان رو به وجود میاره. حالا چرا این کار رو می‌کنه؟

چون اون نه‌تنها می‌خواد که تمام آفرینش، جلال اونو اعلان کنن، بلکه، می‌خواد خود انسان هم نوعی رهبر پرستش باشه که در اون معبد، همه‌ی موجودات و مخلوقات رو به ستایش و پرستش خدا، رهبری کنه. و بعد وقتی به دوران خروج، می‌رین، به‌یاد میارین که چه‌طور نخستین ارجاعات عهد عتیق، به کار روح‌القدس، اشاره می‌کنن، یعنی روش‌هایی که روح‌القدس، به‌کار می‌بره تا انسان رو قادر کنه که چادر اجتماع رو به اون زیبایی بسازه. خدا روحش رو به افراد مشخّصی عطا می‌کنه. اونا با منابع محدودی که دارن و در بیابان هم سرگردان هستن، اون چیزهای زیبا رو در بیابان، می‌سازن. خدا روح خودش رو عطا می‌کنه تا انسان‌ها جایی داشته باشن که در اون، بتونن به خدا نزدیک بشن و باهاش ملاقات کنن. و البتّه بعدش، به روشی عالی، این موضوع، در خداوند عیسی هم عینیّت پیدا می‌کنه. این‌طور نیست؟ روح‌القدس میاد و در رحم مریم باکره، جنبه‌ی بشری خداوند عیسی رو شکل می‌ده و خداوند عیسی، معبد خدا می‌شه که ما می‌تونیم در اون با خدا دیدار کنیم.

و بعد، روح‌القدس، بر ما نازل می‌شه، همون‌طور که پولس در رساله‌ی اوّل به قرنتیان 6 : 19 و 20، می‌گه: "نمی‌دانید که بدن شما هیکل روح‌القدس است که در شما است که از خدا یافته‌اید و از آن خود نیستید؟..." و بعد، روح‌القدس در تمام کلیسا، ساکن می‌شه. و بعدش، همون‌طور که در پایان کتاب مکاشفه گفته شده، روح‌القدس در دنیایی تازه؛ ساکن می‌شه و همه چیز رو تازه می‌کنه.

بنابراین، برای همینه که روح‌القدس به ما عطا شده تا کمال رو به تهی بودن ما بیاره و به آشفتگی ما نظم و سامان بده. تا ما رو به جایی ببره که بتونیم خداوند رو پرستش کنیم و جلال بدیم. «پدر آسمانی، تو رو برای هدیه‌ی روح‌القدس و برای شکوه کار بزرگ اون، شکر می‌کنیم. دعا می‌کنیم که بتونیم همراه همه‌ی مسیحیان در هرجا و هر زمان، اونو پرستش کنیم و برای جلال اون زندگی کنیم. در نام عیسی می‌طلبیم. آمین.»