درس ۳: پاراکلیت
27 ژانویه 2021درس ۱: روحالقدس در عهد عتیق
29 ژانویه 2021درس ۲: روحالقدس در عهدجدید
یکی از زیباترین تصاویری که در عهدعتیق از خدا مییابیم، نه تنها در کار او در خلقت جهانه، بلکه در روایت خلقت بشره، که به ما گفته شده، خدا خاک زمین رو برداشت، شکل داد و مثل یک مجسمه ساز اونو شکل داد، اما وقتی خدا انسان رو خلق میکنه، فقط یک مجسمهی بیحرکت یا بت یا تمثال یا یک تکه مجسمهی خالی خلق نمیکنه، چنانکه یک هنرمند شاید بتونه در زمان ما با نوآرایی سنگ یا خاک این کار رو بکنه.
اما وقتی خدا کار شکل دهی و ساخت این پیکر خاکی رو تموم میکنه، با فروتنی و لطف خم میشه و بر این شکل بیحرکت و بیجان که از زمین ساخته، میدمه و به ما گفته شده که انسان "روآخِ" زنده شد، یک روح زنده. و در این روایت خلقت نژاد بشر میبینیم که خدا بر این گِل، حیات خودش رو دمید.
معلومه که یکی از بزرگترین رازهایی که در علم و فلسفه باهاش مواجه میشیم، و در دورهی هزار ساله باهاش مواجه شدیم، راز حیاته. ولی از دیدگاه کتاب مقدسی، ما اون رو نهایتاً از منبع قدرت، منبع یا اصل حیات که خدای روحالقدسه میدونیم.
به یاد دارید که پولس تعلیم میده در خدا زندگی و حرکت و وجود داریم. پس از یک طرف، خانمها و آقایان، هر کسی در دنیا، روحالقدس رو داره، نه از لحاظ فدیه شدن (از لحاظ نجات بخشی)، بلکه فقط از لحاظ زیست شناختی، چون او نویسنده و قدرتبخش حیاته.
پس یک کافر نمیتونه حتی بدون قدرت روحالقدس نفس بکشه. پس روح القدس، حیات رو به همهی اَشکالش تولید و تقویت میکنه. میتونید بگید که او حیات دهنده یا قدرت دهنده یا قدرت برای پیدایشه. و اگرچه کتاب مقدس به طور منحصر به فرد و معجزه آسا دربارهی مسیح صحبت میکنه که در رحِم مریم با قدرت روحالقدس آبستن شد، اما به طور گستردهتر و کلی، هیچ کس در رَحِم جز به قدرت روحالقدس آبستن نمیشه، چون دوباره، او منبع قدرت برای حیاته.
و برای من جالبه که هم در عبری و هم در یونانی، بازی با کلمات رو دربارهی مفهوم روح میبینیم، چون کلمهای که در عبری برای روح بکار رفته، همون کلمهای هست که برای باد و نَفَس بکار رفته. و در عهدجدید وقتی به یونانی نگاه میکنیم، کلمهی یونانی "پِنیوما" که در انگلیسی برای ابزارهای بادی، ابزارهای که با فشار هوا کار میکنند، و غیره بکار میبریم، کلمهی " پِنیوما" در عهدجدید هم میتونه باد یا نفس یا روح ترجمه بشه.
و دوباره این ارتباط نزدیک بین روح خدا و دمِ حیات رو داریم که نمیخوایم نادیده بگیریم. اما به نظرم در عهدجدید، نگرانی اصلی در مورد رابطهی خدای روحالقدس با حیات، خیلی در اشاره به خلقت اولیهی حیات یا نگهداری کلی حیات با قدرت خدا نیست، بکله از طریق انرژی خلاقانه لازم برای حیات روحانی، حیات جدید، برای حیاتی هست که مسیح به خاطرش اومد، یادتونه مسیح گفت: «من آمدم تا ایشان حیات یابند و آن را زیادتر حاصل کنند.»
خُب، اونجا مسیح دربارهی چیزی صحبت نمیکنه که ما در یونانی "بیاس" مینامیم، که کلمهای برای حیات یا موجودات زنده در دنیای زیست شناسیه، بلکه از کلمهی "زوئی" استفاده میکنه، که در انگلیسی بکار رفته و دوباره وارد انگلیسی شده و برای جانورشناسی بکار میره، اما اینجا عیسی از اون برای اشاره به خصوصیت مشخص یا یک نوع حیات استفاده میکنه، حیات روحانی زندهای که فقط خدا میتونه به انسانهایی بده که از لحاظ روحانی مُردند.
یادتونه عیسی گفت: «من آمدم تا شما حیات یابید.» حالا، او کجا این رو موعظه کرد؟ در قبرستان؟ او به قبرستان نرفت که بگه: «همگی به من گوش کنید. من اومدم که شما حیات یابید.» اونوقت شما فکر میکردید این به کسانی اشاره میکنه که مُردند.
خُب، او دربارهی حیات زیستی صحبت نمیکرد؛ بنابراین به کسانی اشاره نمیکرد که از لحاظ زیستشناسی مُردند. او به کسانی اشاره میکرد که از لحاظ زیستشناسی زنده بودند و از لحاظ روحانی مُردند.
پس او به کسی که زنده هست، از این لحاظ که علایم حیاتی، عملکرد و غیره رو داره، ولی نسبت به امور خدا مُرده، میگه: «من آمدم تا شما حیات یابید و آن را زیادتر حاصل کنید.» حالا، البته که مسیح به عنوان فدیه کننده میاد تا به ما حیات بده. شخص تثلیث که عمل فدیهی مسیح رو در زندگیمون بکار میبره، روحالقدسه. پس وقتی به کار تثلیث نگاه میکنیم، خدا خلق میکنه، خدا نقشهی فدیه رو آغاز میکنه؛ مسیح همهی کارهای لازم رو برای فدیهی ما انجام میده و بعد این خدمت بیرونی مسیح، از طریق کاربردش توسط خدای روحالقدس در درونمون، از آنِ ما میشه.
و یکی از کارهای اصلی که توسط اون، این در عهدجدید اتفاق میفته، پیدایش جدیده، اعطای حیات جدید به جانهای مُرده و چیزی که در الهیات «تولد تازه» مینامیم. تولد تازه، عملکرد خدای روحالقدسه، و در عهدجدید بر اون تأکید زیادی شده. دوباره در عهدعتیق، روح رو دیدیم و اولین جاییکه با او ملاقات کردیم، کجا بود؟
در کدوم کتاب بود؟ در پیدایش. و پیدایش، گزارش نسل اصلی جهان و نسل نژاد بشر بود. خُب. وقتی دربارهی تولد دوباره صحبت میکنیم، این پیشوند کوچیک «آر. ای» رو در انگلیسی در مقابل یک کلمه میگذاریم، این یعنی چی؟ یعنی "دوباره". این یک چیز ثانوی جدید یا تکرار مجدد یک چیز اصلی رو اعلام میکنه. من میتونم خونه رو رنگ کنم و بعد دوباره خونه رو رنگ کنم.
قبل از اینکه بتونم خونه رو دوباره رنگ کنم، باید حداقل یکبار در ابتدا اونو رنگ کرده باشم. درسته؟ پس وقتی دربارهی تولد دوباره صحبت میکنید، این فقط زمانی معنی میده که نوعی پیدایش یا تولد قبلی رو داشته باشید. و شکل قبلی پیدایش که کتاب مقدس در عهدجدید در نظر داره، تولد زمینی شماست، تولد زیست شناختی شماست.
اما به یاد داشته باشید که وقتی در این دنیا متولد میشید، مُرده وارد میشید؛ شما در هنگام ورود، از لحاظ روحانی مُردید. شاید از لحاظ زیست شناختی بسیار سالم باشید، اما در جایگاه فساد و سقوطی متولد شُدید که قبلاً بررسی کردیم. حالا وقتی به عهدجدید میرسیم، به نامهی پولس به افسسیان میپردازیم.
و پولس باب دوم افسسیان رو با این کلمات شروع میکنه: «و شما را که در خطایا و گناهان مرده بودید، زنده گردانید، که در آنها قبل، رفتار میکردید برحسب دوره این جهان.» حالا به کاربرد استعاری کلمهی مُرده در اینجا توجه کنید، چون پولس دربارهی رفتار کردن در جهان صحبت میکنه.
او دربارهی اجساد متحرکی صحبت میکنه که حرکت میکنند، مُردهی متحرک. «شما را که در خطایا و گناهان مرده بودید، زنده گردانید، که در آنها قبل، رفتار میکردید.» حالا البته میبینید که اینجا چی میگه. هرچند شما مُرده بودید، اما همچنان حرکت میکردید، چون مرگی که بهش اشاره میکنه، مرگ روحانیه. «که در آنها قبل، رفتار میکردید برحسب دوره این جهان بر وفق رئیس قدرت هوا یعنی آن روحی که الحال در فرزندان معصیت عمل میکند. که در میان ایشان، همه ما نیز در شهوات جسمانی خود قبل از این زندگی میکردیم و هوسهای جسمانی و افکار خود را به عمل میآوردیم و طبعا فرزندان غضب بودیم، چنانکه دیگران.»
باید یک دقیقه صبر کنیم و بشنویم که این رسول چی میگه. چون تعلیم پولس در این متن، آشکارا، در برخورد با دیدگاه معروف رابطهی بین خدا و انسانهاست که رسانهها رو اشباع میکنه و به جامعه و حتی کلیساهامون نفوذ میکنه، و اون هم این ایده هست که همهی ما ذاتاً فرزندان خداییم و همهی ما به عنوان عضوی از خانوادهی خدا در این دنیا زندگی رو شروع میکنیم و مسیحی بزرگ میشیم. خانمها و آقایان، هیچ کس، هیچ کس در این دنیا مسیحی متولد نمیشه.
شما میتونید در دیندارترین خانوادهی جهان متولد بشید، اما مسیحی متولد نخواهید شد. به عنوان فرزند خدا متولد نخواهید شد، بلکه به عنوان فرزند غضب متولد خواهید شد.
ذاتاً از خدا بیگانه خواهید بود، در خصومت با خدا، مُرده در گناهتان و خطایایتان. این جایگاه طبیعی شماست؛ این موقعیت طبیعی شما درنتیجهی تولد زیست شناختی شماست، چون وقتی متولد میشید، هنوز در جسم هستید.
و اینجا وقتی عهدجدید، جسم رو با روح مقایسه میکنه، یعنی شما در امور خدا مُردید. و تنها راهی که میتونید مسیحی بشید، از طریق عمل روحالقدسه که پولس اینجا در موردش صحبت میکنه که شما رو احیا یا زنده میکنه. ترجمهی قدیمیتر این بود: «او شما را احیا میکند.» حالا ما به ندرت از کلمهی احیا کردن در این رابطه استفاده میکنیم.
ما [در زبان انگلیسی] در کاربرد باستانی اعتقادنامهی رسولان این کار رو میکنیم که میگیم: «من ایمان دارم که مسیح بازمی گردد تا مردگان و زندگان را داوری کند.» میدونید، وقتی من کوچیک بودم، فکر میکردم عیسی کسانی رو داوری میکنه که با سرعت از او فرار میکنند؛ اونها کسانی هستند که با سرعت حرکت میکنند.
اما زندگان و مردگان به چی اشاره میکنه؟ به جانداران و مردگان. طریق دیگهای که از اصطلاح زندگان یا زنده کردن در زبان عمومیمون استفاده میکنیم، از لحاظ دوران بارداری در حاملگی زن هست، لحظهای که در طول دوران نُه ماه، زن برای اولین بار، حضور و حرکت واقعی نوزاد رو در شکمش احساس میکنه و به اون چی میگه؟
جان گرفتن. او حیات نوزاد رو احساس کرده. حالا البته آمادهایم که این کلمه رو در رابطه با بارداری کنار بذاریم، چون در این فرهنگ نمیخوایم مردم فکر کنند که نوزادان متولد نشده، زندهاند. اما به هرحال، پولس میگه: «شما را احیا کرد، یا شما را زنده گردانید.» او دربارهی تولد دوباره صحبت میکنه که روحالقدس مردگان رو زنده میکنه.
این رستاخیز روح انسان از مرگ روحانیه. حالا الان این نکته رو توضیح میدم، چون دوباره متوجه میشم که حرفهای من با حرفهای فرهنگ برخورد میکنه و موضوع تعجبآور یا متحیرکننده برای من اینه که شاید این برای کسانیکه در کلیسا هستند، مثل افراد خارج از کلیسا، خیلی تعجب آور باشه، اما من خیالم راحته که اولین کسی نیستم که این ایده رو به وضوح بیان میکنم که به نوعی باید بگم دردم به خاطر عدم درک اون توسط مردم بیشتر شده.
چون ما این رو در مواجهه با عهدجدید میبینیم، وقتی عیسی با نیقودیموس گفتگو میکنه. یادتونه در یوحنا 3 به ما گفتند که این فریسی، این حاکم یهودی، در شب نزد عیسی اومد و با انواع تملق گفت: "ای استاد نیکو" میدونی، "میدانیم که تو معلم هستی که از جانب خدا آمدهای زیرا هیچکس نمیتواند معجزاتی را که تو مینمایی بنماید.»
این یک داوری صحیحه. او اینهمه از عیسی تعریف میکنه و عیسی به طرف این مرد برگشته و بیپرده میگه: "اگر کسی از سر نومولود نشود، ملکوت خدا را نمیتواند دید.» در ادامه میگه: «اگر کسی از آب و روح مولود نگردد، ممکن نیست که داخل ملکوت خدا شود.» این چیزیه که عیسی به طور غیرمنتظره به این عضو سنهدرین، این فریسی، این حاکم یهودی اعلام کرد.
حالا پاسخ این فریسی به اعلان عیسی چیه؟ او الهیدانه. فکر میکنه این مضحکترین چیزیه که تا حالا شنیده و پاسخ احمقانهای به عیسی میده: «چگونه ممکن است که انسانی که پیر شده باشد، مولود گردد؟ آیا میشود که بار دیگر داخل شکم مادر گشته، مولود شود؟» عجیبه که عیسی او رو نکشت، وقتی او با بدگمانی با خداوندمان صحبت کرد.
و عیسی گفت: نیقودیموس، «آیا تو والی یهودیان هستی و این چیزها را درک نمیکنی؟ آیا هرگز عهدعتیق را خواندی؟» میبینید، این خیلی مهمه که اینجا عیسی ایدهی جدیدی رو معرفی نمیکنه. عیسی نمیگفت مردم عهدعتیق میتونستند بدون تولد دوباره نجات بیابند، و حالا در عهدجدید، یکدفعه باید تولد دوباره بیابند تا نجات یابند.
نه، داوود باید از روحالقدس متولد میشد؛ ابراهیم باید از روحالقدس متولد میشد. همهی کسانیکه تا حالا فدیه شدند، باید از روح خدا متولد میشدند تا از مرگ روحانی و جسم رهایی یابند. پس تولد تازه، شرط قطعی و لازم برای نجاته.
شما نمیتونید بدون اون نجات یابید. و من همیشه متحیر میشم که میشنوم مردم دربارهی «مسیحیان تولد تازه یافته» صحبت میکنند. این عبارت رو شنیدید؟ من میخوام به مردم بگم: «خُب، آیا شما لکنت دارید؟» همینطوره- چرا ما دربارهی مسیحیان تولد تازه یافته صحبت میکنیم؟ چه نوع مسیحیان دیگهای داریم؟ آیا میتونید مسیحی تولد دوباره نیافته باشید، یا غیرمسیحی که از لحاظ روحانی تولد دوباره یافته؟»
نه، تولد دوباره یافتن، اگه تولد دوباره یافتن بر اساس کلام عیسی، پیش نیاز قطعی برای دیدن ملکوت خداست، چه رسد به ورود به ملکوت خدا، پس چطور میتونید کسی رو داشته باشید که اینو نداره و وارد ملکوت بشه؟ خُب، بر اساس کلام عیسی، مسیحی تولد دوباره نیافته وجود نداره. این برای عیسی یک اصطلاح بیمعنی هست.
ولی یک اصطلاح قابل توجه هست، چون دلیل اینکه مردم امروز اینو استفاده میکنند، به خاطر اینه که ما یک نوع مذهبی داریم که ادعا میکنه مسیحیه، و میگه: «شما نباید تولد تازه داشته باشید تا فدیه شده یا نجات یابید.» این مسیحیت نیست. پس به هرحال، این یکی از نقشهای اصلی روح خدا در عهدجدید و عهدعتیقه. او احیا کننده هست. او پیدایش جدیدی رو خلق میکنه، که به ما تولد روحانی میده. اما موضوع زیبا اینه که نه تنها روحالقدس ما رو در نقشهی نجات از نو متولد میکنه، بلکه پرورش دهندهی اصلی مسیحیانه.
چون در جای دیگهای که میبینیم به روحالقدس در عهدجدید توجه زیادی شده، در رابطه با تقدیس ماست، در مورد چیزیه که ما ساخته میشیم و شکل میگیریم و مطابق تصویر مسیح ساخته میشیم، و به سوی بلوغ در مسیح رشد میکنیم. این فرایند، فرایند تقدیس نامیده شده.
بعداً به طور جداگانه به اون خواهیم پرداخت، اما فقط از لحاظ خدمت روحالقدس، بیایید به یاد داشته باشیم که در کاربرد فدیه، نه تنها روح، ما رو برای ایمان و حیات روحانی احیا میکنه تا عادل شمرده بشیم، بلکه او کسانی رو که از مرگ روحانی زنده کرده، در سراسر زندگیشون تقویت میکنه، رهبری میکنه، بر اونها تأثیر میگذاره، در درونشون کار میکنه تا شخصیتشون رو واقعاً از گناهکار به قدیس تبدیل کنه.
من همیشه متعجبم که مثلاً چرا روحالقدس، روحالقدس نامیده شده؟ منظورم اینه که در کتاب مقدس، پدر، قدوسه؛ پسر، آن قدوسه؛ ولی به روح، این عنوان دقیقاً قبل از اسمش اعطا شده. ما نمیگیم: «پدر قدوس عزیز، پسر قدوس عزیز، روح قدوس عزیز،» یا "به نام پدر قدوس، به نام پسر قدوس و به نام روح قدوس.»
ما میگیم: "به نام پدر و پسر و روحالقدس.» ولی به وضوح میدونیم که این صفت قدوسیت به طور مساوی به پدر، پسر و روحالقدس تعلق داره. پس چرا فقط روح رو قدوس خطاب میکنیم؟ خُب، معلومه، به خاطر این نیست که او تنها عضو قدوس در اولوهیته. اما چرا؟ به خاطر خدمتش.
به خاطر عملکرد متمرکزش در نقشهی فدیه. خدا او رو فرستاده تا ما رو مقدس بسازه. این کار روحالقدسه که قدوسیت رو ایجاد کنه. پس ما اونو در مراحل مختلف میبینیم، با تولد دوبارهی ما شروع میشه، بعد در کل زندگیمون در فرایند تقدیس تا زمانیکه تقدیس به اوج نهایی میرسه، به نقطهی اوجش در آسمان میرسه که اون موقع جلال یافتن رو تجربه میکنیم.
و این توسط روحالقدس انجام میشه. پس روحالقدس برای تغییر شخصیت ما پیشقدم میشه. در طول زندگیمون، اون رو پرورش میده. در نهایت در تکمیل فدیهی ما در آسمان تمومش میکنه. پس یکی از چیزهای جالب در مشاهدهی خدمت روحالقدس، اینه که این جوانب مختلفی داره. او در خلقت اولیه حضور داره. قدرت خلقت مجدده. در حیات بخشی اولیه حضور داره.
در احیای حیات روحانی حضور داره. در تقدیس حضور داره. در جلال یافتن حضور داره. دیگه چی کار میکنه؟ ما دیدیم که در عهدعتیق به مردم قدرت میبخشه. الهام بخش کتب مقدسه.
روحالقدس، تکلیف الهام بخشی مطالب کتاب مقدس رو برعهده داره. اما نه تنها گزارش اولیهی کتاب مقدس رو الهام بخشید، بلکه اون رو روشن هم میکنه. پولس در اول قرنتیان به ما میگه: «امور خدا را هیچکس ندانسته است، جز روح خدا.» پس روحالقدس با نورافشانی بر ذهن تاریکمون به ما کمک میکنه که کتاب مقدس رو درک کنیم، و به ما کمک میکنه که مطالب موجود در متن رو ببینیم. او معلم برتر ما برای حقیقت خداست، به عنوان کسی که روشنکننده هست. او ما رو به گناه و عدالت ملزم میکنه. او شفیع ماست، یاور ماست که مسیح وعده داد به کلیسایش عطا کنه. و در جلسهی بعدی مون اهمیت اینو بررسی خواهیم کرد.