تولیپ و الاهیات اصلاحات: تباهی کامل - خدمات لیگونیر
تولیپ و الاهیات اصلاحات: مقدمه
1 ژوئن 2020
تولیپ و الاهیات اصلاحات: برگزیدگی بی‌قید و شرط
8 ژوئن 2020
تولیپ و الاهیات اصلاحات: مقدمه
1 ژوئن 2020
تولیپ و الاهیات اصلاحات: برگزیدگی بی‌قید و شرط
8 ژوئن 2020

تولیپ و الاهیات اصلاحات: تباهی کامل

آموزه‌ی تباهی کامل، بازتاب‌دهنده‌ی دیدگاه اصلاحات درباره‌ی گناه اولیه است. این اصطلاح – گناه اولیه – معمولا در عرصه‌ی عمومی اشتباه درک شده است. بعضی از افراد گمان می‌کنند که اصطلاح گناه اولیه باید به اولین گناه اشاره کند – عصیان اولیه‌ای که همه‌ی ما به اشکال مختلفی در زندگی‌مان از آن نمونه‌برداری کرده‌ایم، که همان گناه اول آدم و حوا است. اما این آن چیزی نیست که اصطلاح گناه اولیه به طور تاریخی در کلیسا به آن اشاره کرده است. بلکه آموزه‌ی گناه اولیه، عواقب آن گناه اول برای نسل بشر را تعریف می‌کند.

به طور تاریخی، تقریبا هر کلیسایی که یک اعتقادنامه یا اعتراف‌نامه دارد، موافق است که در نتیجه‌ی گناه اول، اتفاقی بسیار جدی برای نژاد بشری رخ داد – اینکه گناه اول به گناه اولیه منجر شد. یعنی، در نتیجه‌ی گناه آدم و حوا، تمام نژاد بشر سقوط کرد و ذات ما به عنوان بشر از زمان سقوط تحت تاثیر قدرت شریر قرار گرفت. همانطور که داوود در عهد عتیق اعلام کرد: «اینک در معصیت سرشته شدم و مادرم در گناه به من آبستن گردید» (مزمور ۵۱: ۵). او نمی‌گوید که مادرش با به دنیا آوردن فرزند گناه کرده است؛ این را هم نمی‌گوید که با متولد شدنش کاری شریرانه انجام داده است. بلکه او در حال تصدیق وضعیت سقوط‌کرده‌ی بشر بود – وضعیتی که بخشی از تجربه‌ی والدین او بود، وضعیتی که او خود در آن به دنیا اومده بود. بنابراین، گناه اولیه درباره‌ی ذات سقوط‌کرده‌ی نوع بشر است. موضوع این است که ما گناهکار نیستیم چون گناه می‌کنیم، بلکه ما گناه می‌کنیم چون گناهکار هستیم.

در سنت اصلاح‌شده، تباهی کامل به معنی تباهی مطلق نیست. ما معمولا از «اصطلاح» کامل به عنوان مترادفی برای «مطلق» یا «کاملا» استفاده ‌می‌کنیم؛ به همین خاطر تصور تباهی کامل این فکر را به ذهن متبادر می‌کند که هر بشری به اندازه‌ی ممکن برای آن فرد، بد است. ممکن است به یکی از شیاطین تاریخی مثل آدولف هیتلر فکر کنید و بگویید هیچ فضیلت رهایی‌بخشی در این مرد وجود نداشت، اما مطمئنم که به مادرش محبت داشت. اگرچه هیتلر بسیار شرور بود، اما هنوز هم می‌توانیم راه‌هایی را در نظر بگیریم که او می‌توانست در آنها حتی شریرتر از آن باشد که در حقیقت بود. بنابراین، ایده‌ی «کامل» در تباهی کامل به این معنی نیست که همه‌ی افراد بشر به اندازه‌ای که امکان دارد شرور هستند. معنای آن این است که سقوط آنقدر جدی بود که بر تمامیت بشر تاثیر گذاشته است. سقوطی که ذات انسانی ما را اسیر خود می‌کند و در بر می‌گیرد، بدن ما را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ به همین دلیل است که بیمار می‌شویم و می‌میریم. بر تفکر و ذهن ما تاثیر می‌گذارد؛ هنوز قابلیت تفکر را داریم اما کتاب‌مقدس می‌گوید ذهن تاریک و ضعیف شده است. اراده‌ی انسان دیگر در وضعیت پیشینِ قدرت اخلاقی خود نیست. بنابر عهد جدید، اراده اکنون اسیر است. ما برده‌ی امیال و انگیزه‌های شریرانه‌ی قلب‌مان هستیم. جسم، ذهن، اراده، روح – تمامیت فرد – تحت تاثیر گناه قرار دارد.

من مایلم اصطلاح تباهی کامل را با اسم مورد علاقه‌ام عوض کنم، که «فساد ریشه‌ای» است. جالب است که ریشه‌ی کلمه‌ی ریشه‌ای (رادیکال در انگلیسی) به کلمه‌ی لاتین ریشه (root) می‌رسد که می‌تواند به ریشه یا هسته ترجمه شود. کلمه‌ی ریشه‌ای (رادیکال) درباره‌ی چیزی است که به هسته‌ی یک چیز رخنه می‌کند. چیزی نیست که ملموس و ظاهری باشد، و روی سطح قرار داشته باشد. دیدگاه اصلاح‌شده این است که تاثیرات سقوط تا هسته‌ی وجود ما گسترش یافته و یا نفوذ کرده است. حتی کلمه‌ی انگلیسی هسته (core)  از واژه‌ی لاتین کُر (cor) گرفته شده که به معنای «قلب» است. یعنی، گناه ما چیزی است که از قلب‌مان می‌آید. که در اصطلاح کتاب‌مقدسی به این معنی است که از هسته یا مرکز وجود ما نشئت می‌گیرد.

آنچه برای ما لازم است تا به شباهت مسیح در بیاییم صرفا تغییرات کوچک یا تغییرات رفتاری نیست، بلکه یک نوسازی اساسی درونی لازم است. ما به تولد تازه احتیاج داریم، به اینکه دوباره از نو ساخته شویم، اینکه به قدرت روح‌القدس جان پیدا کنیم. تنها راهی که فرد می‌تواند از این موقعیت ریشه‌ای بگریزد، این است که روح‌القدس هسته را تغییر دهد، که قلب است. با این وجود، حتی آن تغییر هم فورا گناه را مغلوب نمی‌کند. رفع کامل گناه در انتظار جلال یافتن ما در ملکوت است.


این مقاله در وب‌سایت خدمات لیگونیر منتشر شده است.

آر. سی. اسپرول
آر. سی. اسپرول
دکتر آر. سی. اسپرول بنیانگذار خدمات لیگونیر، اولین کشیش جهت موعظه و تعلیم در کلیسای سنت اندرو در سنفورد ایالت فلوریدا و اولین رئیس دانشگاه الهیات ریفورمیشن بایبل کالج بود. ایشان نویسنده‌ی بیش از یک‌صد جلد کتاب، از جمله قدوسیت خدا بوده است.